عوامل مهم زیادی تو یه بازی ترسناک وجود داره که اونو تا جایی که ممکنه ترسناک میکنه. در کنار ساختن یه داستان جذاب و تنظیم دقیق گیمپلی برای اینکه هر نکتهای تا جای ممکن استرسزا و در عین حال منصفانه باشه، همه چیز بازی از شکل و شمایل دشمنها گرفته تا طراحی صدا باید با دقت در نظر گرفته بشه. ولی از بین همه این عوامل و اجزا، هیچکدوم به اندازه محیط بازی مهم نیست.
محیط یه بازی ترسناک مثل خیلی از فیلمهای ترسناک، فضا و اتمسفر داستان رو تعیین میکنه. حالا محیط چه یه جنگل ترسناک تو وسط شب باشه یا یه خونه ارواح، توسعهدهندهها از هر ترفندی که بلدن استفاده میکنن تا این مکانها رو تا جای ممکن آزاردهنده کنن. از راهروهای تنگ که حس گیر افتادن رو به گیمر القا میکنه گرفته تا نورپردازی و جزئیات اضافی محیط که به اونا نشون بده توی این مکان یه جای کار بدجوری میلنگه. محیط در واقع قلب تپنده هر بازیه.
در حالی که توسعهدهندهها با بردن گیمرها به جاهای مختلف تو طول داستان بازی معمولاً تنوع بیشتری به بازیها اضافه میکنن بعضی عنوانها هستن که وحشت رو به یه جای خاص محدود میکنن. هرچند این بازیها از نظر مقیاس کوچیکترن، اغلب اوقات بعضی از ترسناکترین تجربههای وحشت تو اون مکانهای خاص پیش میاد.
۱۰. دبیرستان یوندو توی بازی White Day: A Labyrinth Named School
چه مدرسه ابتدایی ترسناک تو Silent Hill 2 باشه یا سکانسهای فلشبک کابوسوار از Outlast 2، مدرسهها هیچوقت تو ساختن لوکیشنهای ترسناک توی بازی شکست نخوردن.
با گرفتن این محیط قابل شناسایی و تزئینش با بعضی اتفاقات شوم، این نهادهای آشنای آموزشی تبدیل میشن به جاهای خطرناکی که هرکسی که واردش بشه رو تهدید میکنن.
از این لوکیشن تو بازی کالت کره جنوبی White Day: A Labyrinth Named School هم استفاده شده؛ وقتی دانشآموزی به اسم لی هوئی-مین (Lee Hui-min) شبانه وارد ساختمون دبیرستان جدیدش میشه تا یه کادو بذاره تو کمد دختر مورد علاقهش.
با این حال، اتفاقات یه چرخش شیطانی به سمت بدترین حالت ممکن پیدا میکنن و هوئی-مین و چند تا دانشآموز دیگه تو ساختمون گیر میافتن. گیمرها با تعقیب شدن توسط سرایدارهای تسخیرشده مسلح به چوب بیسبال و مواجهه با ارواحی که تو راهروها پرسه میزنن، باید با دقت مدرسه رو کاوش کنن و همه اینا در حالیه که باید یه سری پازل چالشبرانگیز رو هم برای پیدا کردن راه فرار حل کنن.
مدرسه تاریک یه لوکیشن عجیب و غریب میسازه چون گیمرها باید از دیده شدن توسط سرایدار قاتل طفره برن. ولی ارواح ساکن این مدرسه، اونو به یکی از ترسناکترینها لوکیشنها تو بازیهای ویدیویی تبدیل میکنه. این بازی کالت کلاسیک تازگیا روی PS5 بازنشر شده و بهترین زمان برای امتحان کردنشه.
۹. لوکیشن The Maw توی بازی Little Nightmares
نسخه بعدی این بازی، گیمرها رو میبره به یه عالمه جای ترسناک دیگه تو پیل سیتی (Pale City)، ولی نسخه اول Little Nightmares همه اکشن بازی رو برای لوکیشن The Maw نگه داشته بود.
این محیط که یه تاسیسات بینهایت بزرگ وسط اقیانوسه طوری طراحی شده که شبیه کابوسهای دوران بچگی باشه. وقتی گیمرها کاراکتر Six رو که یه بچه بیصداست که کت بارونی تنش کرده توی هر بخش از این جای عجیب راهنمایی میکنن، اندازه غولآسای همه چیز بهشون حس کوچیک و آسیبپذیر بودن میده. و این فقط اول ماجراست و اصل بازی از قایم باشک بازی با موجودات بیشمار The Maw شروع میشه.
جالبتر از طراحی هنری فوقالعاده بازی، استفاده توسعهدهندهها از داستانگویی بصریه که برای القای قضایای شوم داستان به گیمرها استفاده شده. از بدنهای سنگشده افرادی که سعی کردن فرار کنن تا سوسیسهای درست شده با گوشتهای مشکوک، هر جزئیات این محیط به شما کمک میکنه که بفهمید با چه جور جایی طرفید و با هر کشف جدید یه تصویر آزاردهندهتر تو ذهن آدم ایجاد میشه.
لوکیشن The Maw با سبک بصری منحصربهفرد و داستانگویی محیطی درخشانش، یکی از به یاد موندنیترین لوکیشنهای ترسناکیه که گیمرها تو سالهای اخیر شانس وارد شدن بهش رو داشتن.
۸. The House توی بازی Layers Of Fear
بازی Layers Of Fear که از همون استودیو سازنده بازیهای Observer و Blair Witch هست، توسعهدهندههای لهستانی Bloober Team رو گذاشت روی رادار طرفداران بازیهای ترسناک.
بازی Layers Of Fear یه عنوان کوچیک ولی فوقالعاده خلاقه که گیمرها رو گذاشت توی نقش یه هنرمند بینام که تلاش برای تموم کردن شاهکارش، اونو به فروپاشی روانی رسونده. وقتی گیمرها برای پیدا کردن وسایلی که برای تموم کردن کارشون نیاز دارن توی خونه ویکتوریایی مخروبه محل زندگی هنرمند راه میفتن، متوجه گذشته شوم و روشهای شنیع نقاش برای خلق آثارش میشن.
گیمپلی و حل پازل به سادهترین شکل ممکنه ولی جذابیت اصلی این بازی مستقل در واقع اتمسفر گوتیک ناخوشایندی هست که توی هر گوشه از خونه خودشو نشون میده. با این حال، این نبوغ طراحی بازی Bloober Team بوده که راه رفتن تو این خونه رو واقعا ترسناک کرده.
وقتی سلامت عقل شخصیت اصلی داره از هم میپاشه، خونه دور و برتون شروع میکنه به تغییر و بُرش خوردن و به یه هزارتوی غیرممکن از راهروها و اتاقهای بینهایت تبدیل میشه که هر بار به عقب برگردید با دفعه قبل فرق داره. هیچ وقت نمیشه گفت بعدش قراره چی بشه و این ویژگی یه تجربه وحشتناک و جذاب ساخته.
استودیو Bloober Team با بازی Layers Of Fear نشون داد که بازیهای سبک شبیهسازی راه رفتن چقدر میتونن ترسناک باشن.
۷. زیردریایی توی بازی Iron Lung
بازی Iron Lung که توسط دیوید شیمانسکی (David Szymanski) توسعه داده و منتشر شده، یه بازی ترسناک با داستان کوتاه و شدیداً کلاستروفوبیک (ترس از مکانهای بسته) هست که توی اون وظیفه گیمرها کاوش اعماق یه اقیانوس خون مرموز توی یه سیاره دور توی یه زیر دریایی کوچیکه.
با بسته بودن پنجره جلو و دریچه زیردریایی، شما کاملا تو این کشتی دستساز گیر افتادید و مجبورید اطرافتون رو فقط با استفاده از مختصات نقشه پیدا کنید. باید از این نقشه برای پیدا کردن نقاط جالب استفاده کنید و با یه دوربین عکاسی، عکسهای بیکیفیت از کشفیات خودتون بگیرید.
اگه به نظرتون احاطه شدن توی آبهای عمیق یه سیاره ناشناخته اونم در حالی که تو یه زیردریایی کوچیک حبس شدین آزاردهنده نیست، صداهای عجیب چیزایی که بیرون از زیردریایی در حال حرکت هستن مسلماً شما رو سر جاتون میخکوب میکنه، چون هیچوقت نمیدونید که امنیت جانی دارید یا نه. این وسط، دوربین تنها وسیله برای دیدن اتفاقات دنیای بیرونه. گیمرها وسوسه میشن که بفهمن چی اون بیرون داره حسگرهای حرکتی را فعال میکنه و مدام عکس میگیرن. ولی وقتی توی عکسهای بیکیفیت متوجه وجود یه موجود بزرگ میشید، آرزو میکنید که کاش هیچوقت تصاویر رو چک نمیکردید.
بازی Iron Lung از اول تا آخرش یه تجربه اعصابخردکنه و نشون میده که مینیمالیستی بودن توی ژانر ترسناک خیلی خوب جواب میده.
۶. عمارت اسپنسر توی بازی Resident Evil
هرچند که قبلاً بازیهای ترسناک دیگهای هم بودن که توی خونههای ترسناکشون میتونستی بچرخی، ولی عمارت اسپنسر تو بازی اول رزیدنت ایوِل (Resident Evil) یه جای دیگه دیگهست. این عمارت اونقدر معروفه که تو بازیهای ترسناک تبدیل به یه نماد شده.
داستان اینجوریه که یه سری اتفاقات عجیب و غریب تو حومه شهر راکون سیتی (Raccoon City) در حال وقوعه. یه تیم ویژه پلیس به اسم S.T.A.R.S رو میفرستن که برن ببینن چی شده، اما یهو یه مشت سگ وحشی بهشون حمله میکنن و مجبور میشن تو یه عمارت قدیمی و متروکه پناه بگیرن. خب فکر کنید چه حالی میشید وقتی وارد این این عمارت بشید و ببینید پر از زامبیهای گنده و بدجنسه.
با اینکه کل بازی تو یه عمارت اتفاق میفته ولی اصلا خستهکننده نیست. از سالن ورودی بزرگ و قشنگ این خونه گرفته تا آزمایشگاه زیرزمینیش، هر گوشه اون یه دنیای دیگه است.
یکی از چیزایی که بازی رو خیلی ترسناک کرده دوربین ثابته. استفاده از چنین دیدی یعنی نمیتونید دور و برتون رو کامل ببینید و هی باید حواستون به پشت سرتون باشه. حتی جاهایی که قبلا گشتید هم هنوز پر از خطر هستن، چون ممکنه یهو یکی از اون زامبیهای کله قرمز (Crimson Head) و خطرناک یهو پیداشون بشه. خلاصه اینکه اگه عمارت اسپنسر نبود، بازیهای ترسناک به این شکل امروزی نبودن.
۵. لوکیشن Beira D توی بازی Still Wakes The Deep
بازیهای ترسناک معمولا آدمو یه جایی تنها میذارن که حسابی ترس رو بهشون القا کنن. مثلا یه کلبه وسط جنگل یا یه سفینه فضایی وسط کهکشان. این بازی هم همینطوریه؛ ولی لوکیشن این بار یه سکوی نفتیه وسط یه دریای یخ زده. یعنی جایی که هیچکس دور و برتون نیست و هر چی بخواد بیاد سراغتون باید تنهایی باهاش روبرو بشید.
حالا این سکو یه جای صنعتی و بزرگه که خودش خیلی آدمو میترسونه. ولی بدتر اینکه اینجا یهو یه موجود فضایی از دل دریا بیرون میاد و همه چی رو به هم میریزه. بدی ماجرا اینجاست که خدمه کشتی هم یکی یکی دارن تبدیل میشن به هیولاهای بد جنس.
تو این بازی باید نقش یه کارگر سکوی نفتی رو به عهده بگیرید و تمام انرژیتون رو صرف فرار از این جهنم کنید. البته این وسط باید کلی بدویید و فرار کنید چون موجودات فضایی هم اونجا هستن که ول کن شما نیستن.
جالبیه ماجرا اینه که بازی خیلی هم بزرگ نیست، ولی طوری سکو رو ساختن که آدم حس میکنه واقعا اونجا حضور داره. صدای طوفان، جزئیات محیط و حتی حرف زدن کاراکترها با لهجه اسکاتلندی، همه و همه آدمو وسط داستان غرق میکنن. خلاصه که این یه بازی ترسناکه با حال و هوای منحصر به فرد.
۴. لوکیشین Mount Massive توی بازی Outlast
همین که پاتون رو میذارید توی تیمارستان ترسناک Mount Massive، معلومه که یه جای کار میلنگه. از اون اتاقهای به هم ریخته و دیوارهای خونآلود گرفته تا جنازههای پلاسیده که همه جا ریخته و حس ترس و وحشت همه جا رو فرا گرفته. سازندههای بازی یعنی Red Barrels توی استفاده از همه منابع دم دستشون برای نشون دادن اینکه همه جای این لوکیشن رو کثافت گرفته دریغ نکردن.
آدم با خودش فکر میکنه که هر گوشه و کنار این جهنم دریده یه چیز بد منتظرشه، برای همینم هست که هر قدمی که برمیدارید پر از ترس و لرزه. اون تاریکی لعنتی که کل تیمارستان رو فرا گرفته هم که دیگه نگو؛ نه تنها هیچی دیده نمیشه، بلکه اون حالت دید در شب هم که آدم مجبوره ازش برای دیدن اطراف استفاده کنه، یه رنگ سبز تهوعآوری به همه جا میده که دلتون میخواد هرچه زودتر از اونجا در برید.
اون بیمارهای روانی و وحشی هم که آدمو تا آخر بازی اذیت میکنن بماند. قضیه طوریه که گیمر بیشتر وقتها داره از این ور اون ور فرار میکنه تا این دیوونهها پاچهش رو نگیرن. راهروهای تنگ و تاریک هم که شده یه هزارتوی جهنمی که یه اشتباه کوچیک میتونه مرگآور باشه.
البته تو نسخه دوم بازی، یعنی Outlast 2 همه چی بزرگتر و کثیفتر شده. ولی راستش هیچی جای اون تیمارستان ترسناک نسخه اول رو نمیگیره.
۳. سنگر توی بازی Amnesia: The Bunker
اون قلعه ترسناک برننبرگ (Brennenburg) تو بازی Amnesia: The Dark Descent یه جورایی باعث شد این بازی یکی از ترسناکترین بازیهای تاریخ بشه. ولی حتی اون قلعه بزرگ و گوتیک در برابر لوکیشن سنگر توی بازی Amnesia: The Bunker مثل یه پارک تفریحی میمونه.
داستان بازی تو جنگ جهانی اول میگذره و شما تو نقش یه سرباز فرانسوی به اسم آنری کلمنت (Henri Clément) بازی میکنید که تو یه سنگر خالی از سکنه از خواب پا میشه. استودیو فرکشنال گیمز تونسته (Frictional Games) با اون راهروهای تنگ و تاریک و صدای انفجار بمبهایی که هی تکرار میشن، یه جو خیلی ترسناک ساخته که از همون اول آدمو میترسونن.
ولی بدتر از همه اون موجود ترسناکیه که هی آنری رو تعقیب میکنه. این هیولا به صدا واکنش نشون میده و وقتی چراغها خاموشه از مخفیگاهش بیرون میاد. برای همین هم گیمر اگه میخواد زنده بمونه باید خیلی آروم و بیصدا حرکت کنه. تازه باید حواسش باشه که از هر چیزی که دم دستش میاد استفاده کنه، مخصوصا سوخت برای روشن موندن چراغها.
هرچند که آدم بعد از یه مدت نقشه سنگر رو از بر میشه، ولی چون وسایل بازی هر بار جابهجا میشن و اون هیولا هم هر بار یه جوریه، هیچ وقت نمیشه مطمئن بود که چی پیش میاد.
۲. راهرو توی بازی P.T.
یکی از ویژگیهای خوب بازیهای ترسناک، گرفتن ایده از لوکیشنهای آشنا و تبدیل کردن اونها به چیز دهشتناکه. به همین خاطر خونههای خانوادگی مکانهایی عالی برای همه چیزهای ترسناک از جمله بازی هستن. این جور جاها که همیشه حس امنیت رو به آدم میدن به جاهایی تبدیل میشن که آدم رو توی آسیبپذیرترین حالت ممکن میذارن. حالا داستان بازی چه حمله به خونه باشه یا اتفاقات ماورا طبیعی.
با این حال، همه اون چیزی که تیزر به یاد ماندنی Silent Hills برای ترسوندن طرفداران ژانر وحشت نیاز داشت نشون دادن صحنه یه راهرو بود که هی تکرار میشه.
از همون اول که بازی شروع میشه، یه صدای رادیویی میشنوی که داره از یه آدم میگه که وحشیانه خانوادش رو کشته. یعنی قبل از اینکه بازی واقعا ترسناک بشه، یه حس بد و عجیب درون آدم ایجاد میکنه.
بعدش هی راهرو رو میری و میری و میری و یهو میبینی همه چی عوض شده. در اتاق قفله، صدای گریه بچه از دستشویی میاد، بدتر از همه اینکه روح سرگردان یه زن شروع میکنه به ظاهر شدن. اون لحظههاست دیگه قلب آدم از جا کنده میشه و ترس وجود آدم رو فرا میگیره. واقعا حیف شد که بازی کاملش نیومد بیرون، ولی ترسش هنوزم با خیلی از گیمرهاییه که همون نسخه کوتاه رو بازی کردن.
۱. سردخونه ریور فیلدز توی بازی The Mortuary Assistant
اصلاً جای بدتری از سردخونه برای یه بازی ترسناک نمیشه پیدا کرد. یعنی فکر کنید وسط شب تنها باشید اونم تو یه جایی که دور و برتون پر از جنازه است. خود این موضوع به اندازه کافی وحشتناکه، چه برسه به اینکه این جنازهها زنده بشن و شروع کنن به اذیت کردن آدم.
تو بازی The Mortuary Assistant، شما نقش یه کارآموز جدید رو دارید که تازه اومده سر کاره. شب اول کار شماست و یه طوفان وحشتناک هم بیرون در حال وزیدنه. همه چی داره معمولی پیش میره که یهو رئیستون میاد و یه خبر شوکهکننده میده: سردخونه جنزده شده.
حالا شما باید هم کارهای روزمرهتون رو انجام بدین، هم با این موجود شیطانی دست و پنجه نرم کنید. باید بفهمید این موجود کیه و چطوری میتونید از شرش خلاص شید. همه اینا در حالی که دارید با جنازهها کار میکنید و سعی میکنید خونسردی خودتون رو حفظ کنید.
هر چی بازی جلوتر میره، ترسناکتر میشه. صداهای عجیب، اتفاقات غیرطبیعی و اون حس تنهایی وسط شب کمکم دیوونهتون میکنه. این بازی از اون بازیاییه که تا مدتها یادتون میمونه.