بازی Kingdom Come: Deliverance 2؛ بررسی یک نقشآفرینی تاریخی خاص

بازی Kingdom Come: Deliverance 2 شاید خاصترین بازی نقشآفرینی باشه که تا حالا ساخته شده. همهچیز توی این بازی، از مکان و دوره تاریخی گرفته تا سیستم مبارزه و حتی لباسها، با وسواس و دقتی عجیب تنظیم شده، طوری که انگار فقط برای یه سری آدم خاص و سختپسند طراحی شده.
اگه دنبال یه ماجراجویی فانتزی با قهرمانهای افسانهای و هیولاهای غولپیکر میگردین، اینجا چیزی نصیبتون نمیشه. درست مثل نسخه قبلی، داستان این بازی کاملاً از سیاست و اتفاقات واقعی اون دوره سرچشمه میگیره، یعنی پادشاهی بوهمیا توی سال ۱۴۰۳ (البته میلادی). این یعنی هر اتفاقی که میفته، به شکلی منطقی از شرایط اون زمان برداشت شده و قرار نیست یه داستان کلیشهای و قهرمانمحور رو ببینین.
مبارزات هم اصلاً اون چیزی نیست که توی بیشتر بازیهای اکشن نقشآفرینی میشه دید. اگه فکر میکنین میتونین یه شمشیر دست بگیرین و مثل یه جنگجوی افسانهای، دهها دشمن رو قلعوقمع کنین، بهتره از همین اول بدونین که همچین خبری نیست. سیستم مبارزه این بازی یه جور رقص حسابشدهست؛ باید حواستون باشه که دست و پاتون رو چجوری نسبت به دشمن تنظیم کنین. حتی توی مراحل آخر بازی، اگه بیگدار به آب بزنین و بیحساب و کتاب حمله کنین، خیلی زود سر از تنتون جدا میشه.
حتی توی چیزای به ظاهر ساده مثل پوشیدن زره، بازی به واقعیتهای تاریخی پایبنده. مثلاً اگه بخواین جوشن یا هوبرک (Hauberk) رو بدون گامبسون پشمی (Gambeson) بپوشین، بازی بهتون هشدار میده. این سطح از دقت، باعث میشه بازی فقط برای اونایی که دنبال یه تجربه واقعی و حسابشده هستن، جذاب باشه.
یه نقشآفرینی کلاسیک با حالوهوای خاص
همونطور که گفته شد، این بازی یه تجربه کاملاً خاصه که شاید به سلیقه هر کسی نخوره. اما برای اونایی که دنبال چنین فضایی هستن، انگار دقیقاً چیزی رو ارائه میده که دنبالش بودن.
با اینکه بازی Kingdom Come: Deliverance 2 یه کلاسیک نقشآفرینی جدید به حساب میاد، ولی بلافاصله میتونه جای خودش رو توی لیست بازیهای مورد علاقه خیلیها باز کنه. از نظر حالوهوا و سبک روایت، میشه اون رو دنبالهروی همون بازیهای مستقل و سرسختی دونست که راه خودشون رو رفتن، مثل The Witcher 1 & 2. بازی همون سبک خام و بُرنده داستانی و مبارزه رو ارائه میده که این عناوین رو خاص کرده؛ اما همین ویژگیها هم تجربهای منحصربهفرد را شکل دادن که نمیشه راحت ازش گذشت.
ادامه داستانی پر از انتخابهای شخصی
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 توی بوهمیا و اوایل قرن ۱۵ میلادی جریان داره و دقیقاً از همونجایی شروع میشه که نسخه اول بازی تموم شد. این بار هم هنری از اسکالیتز (Henry of Skalitz) شخصیت اصلیه؛ پسر آهنگری که هنوز دنبال اینه که شمشیر پدرش رو که به قتل رسیده، از یه نجیبزاده رذل پس بگیره؛ کسی که اتفاقاً حالا توی طرف مقابل جنگ داخلی بوهمیا قرار داره.
داستان با هنری توی نقش محافظ شخصی هانس کاپون (Sir Hans Capon) شروع میشه. یه شغل پر زرقوبرق، با لباسهای شیک و سلاحهای درجهیک. اما خیلی زود اوضاع خراب میشه و دست آخر، چیزی جز یه سری زخم و کبودی نصیبش نمیشه. از همین نقطه، مسیر هنری توی بازی به طور کامل به دست بازیکن سپرده میشه.
بازی Kingdom Come 2 یه نقشآفرینیه که به بازیکن اجازه میده شخصیت هنری رو هر طور که بخواد شکل بده. این که هنری یه آدم باهوش و خوشزبان بشه که با حرف زدن مشکلاتش رو حل کنه یا یه جنگجوی ماهر که بتونه شوالیهها و راهزنها رو یکی بعد از دیگری شکست بده، کاملاً بستگی به انتخابهای بازیکن داره. میشه راه یه دزد حرفهای رو در پیش گرفت یا یه مسیحی مؤمن شد که همیشه کار درست رو انجام میده. حتی انتخاب بین یه مبارز دائمالخمر یا یه استاد داروسازی هم وجود داره. اما محتملترین گزینه اینه که هنری در نهایت ترکیبی از همه این ویژگیها باشه؛ همه چیز به بازیکن بستگی داره.
هر مدلی که هنری رشد کنه، دنیای بوهمیا هم بهش واکنش نشون میده. مردم، نجیبزادهها، راهزنها و حتی کشیشها، بسته به رفتار و تصمیمات بازیکن، برخورد متفاوتی نشون میدن. بازی Kingdom Come 2 به شکلی طراحی شده که هر انتخابی معنادار باشه و عواقب خاص خودش رو توی دنیای بازی داشته باشه.
سیستم پیشرفت طبیعی و عمیق
هر کاری که انجام بدین، مستقیماً روی سیستم پیشرفت بازی تأثیر میذاره. اینجا خبری از ارتقای مصنوعی شخصیت با امتیازهای جمعشده نیست؛ توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2، هر مهارتی فقط با تمرین و تکرار بهتر میشه. مثلاً، اگه قرار باشه مهارت شمشیر زنی بالا بره، تنها راهش اینه که واقعاً شمشیر دست بگیری و وارد مبارزه بشی؛ چه توی نبردهای واقعی مرگ و زندگی، چه توی تمرینهای دوستانه. البته، مطالعه یه سری کتابها میتونه یادگیری بعضی مهارتها رو سریعتر کنه، ولی هیچچیز جای تجربه عملی رو نمیگیره.
بازی چهار ویژگی اصلی برای پیشرفت داره: قدرت، چابکی، استقامت و سخنوری. اما اینا فقط شروع کار هستن، چون کلی مهارت فرعی هم وجود داره که میشه توی هر کدوم از اونا استاد شد؛ از بقا و دزدی گرفته تا نجاری و سوارکاری. هرچی سطح این مهارتها و ویژگیهای اصلی بالاتر بره، یه سری توانایی ویژه یا همون پرک (perk) هم آزاد میشه که تواناییها رو بیشتر تقویت میکنه.
بعضی از این تواناییها ساده هستن؛ مثل اینکه توی مبارزه، جاخالی دادن ۴۰٪ کمتر استقامت رو مصرف کنه. اما بعضی از اونها خیلی تأثیرگذار هستن؛ مثل اینکه بشه به صورت مخفیانه، دشمن رو توی یه حرکت خفه کرد و از پا درآورد. نکته جالب اینه که بعضی از این تواناییها رو فقط یه استاد خبره میتونه یاد بده. مثلاً برای حرفهای شدن توی جیببری، باید یه دزد کاربلد این مهارت رو یادت بده، یا برای یاد گرفتن کمبوهای خاص توی شمشیر زنی، باید زیر نظر یه استاد تمرین کرد.
همه اینا باعث میشه که پیشرفت توی بازی فقط به بالا رفتن اعداد و ارقام محدود نشه. مهارتهای هِنری واقعاً با تمرین و انجام کارهای عملی بهتر میشن و این، یه حس واقعی از رشد و یادگیری رو توی بازی ایجاد میکنه که توی خیلی از نقشآفرینیهای دیگه دیده نمیشه.
هنر متقاعد کردن و تاثیرگذاری
یکی از بهترین مثالهای سیستم پیشرفت طبیعی توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2، مهارت متقاعدسازیه. خیلی از موقعیتهای پیچیده و حتی خطرناک رو میشه فقط با قدرت کلام حل کرد، بدون اینکه لازم باشه دست به شمشیر ببرید. بسته به اینکه طرف مقابل کی باشه، روشهای مختلفی برای حل اختلافات وجود داره؛ مثل گفتوگوی منطقی، تهدید کردن، دروغ گفتن و کلی روش دیگه.
مثل بقیه مهارتها، سخنوری هم یه ویژگیه که میشه ارتقاش داد، ولی فقط به عدد و رقم محدود نمیشه. چیزای دیگهای مثل ظاهر و شهرت هم روی موفقیت توی صحبت کردن تاثیر دارن. اگه کسی بخواد نقش یه قهرمان و حامی مردم رو بازی کنه، باید ظاهرش هم با این ادعا جور باشه. مثلاً، پوشیدن زره یه حس قدرت و اقتدار منتقل میکنه و باعث میشه حرفها تاثیرگذارتر باشن. اگه هم قرار باشه کسی با نجیبزادهها سر و کار داشته باشه، لباسهای اشرافی میتونه کاری کنه که توی جمع اونا پذیرفته بشه؛ البته به شرطی که لباسش از سر تا پا خونی و گلآلود نباشه، وگرنه نتیجه برعکس میشه.
برای مدیریت راحتتر این موضوع، بازی اجازه میده که سه دست لباس مختلف ذخیره بشه، تا بازیکن بتونه مثل یه آفتابپرست، بسته به موقعیت، سریع لباسش رو عوض کنه. این مسئله توی مخفیکاری هم مهمه. مثلاً، اگه قراره کسی شبانه یواشکی توی یه قلعه پا بذاره، لباسهای تیره کمک میکنن که کمتر دیده بشه. اما اگه یه زره فلزی تنش باشه، با هر قدمی که برمیداره صدای تلقتلق زرهها بلند میشه و احتمال لو رفتنش خیلی بیشتره.
سیستم جرم و مجازات؛ هر اشتباهی تاوان داره
اگه کسی توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2 بخواد وارد یه جای ممنوعه بشه یا دست به دزدی بزنه، باید آماده رویارویی با قانون باشه. سیستم جرم و مجازات این بازی خیلی گسترش پیدا کرده و دیگه به سر رسیدن نگهبانها موقع ارتکاب جرم محدود نیست. حتی اگه کسی موقع انجام کار خلاف گیر نیفته، باز هم ممکنه بهش مشکوک بشن و تحت تعقیب قرار بگیره. از طرفی اگه یه وسیله با ارزش توی شهر ناپدید بشه، یا کسی نیمهشب به قتل برسه، NPCها به اندازهای باهوش هستن که سرنخها رو کنار هم بذارن و بفهمن که یه جای کار میلنگه.
توی چنین شرایطی، چند تا راه برای فرار از دردسر وجود داره. میتونید با چربزبونی و مذاکره خودتون رو از اتهام تبرئه کنید، جریمه پرداخت کنید یا اینکه مجازات بشید. راه آخر هم فراره، ولی اگه نگهبانها گیرتون بندازن، اوضاع خیلی بدتر میشه.
بسته به اینکه جرم چقدر سنگین باشه، چهار مدل مجازات توی بازی وجود داره. ممکنه فقط چند روز توی سکوی مجازات عمومی بسته بشید، یا اگه جرم جدیتر باشه، روی گردن شما یه داغ دردناک زده بشه. هر نوع مجازات هم روی تعامل با مردم تأثیر میذاره؛ مثلاً، بعد از تحمل یه مجازات سنگین، مردم شهر ممکنه با شک و تردید با شما برخورد کنن و تا مدتها کسی حرفهاتون رو جدی نگیره. البته، راهی برای پاک کردن این لکه ننگ وجود داره: یه سفر زیارتی برای جبران گناهان، که میتونه شهرت فرد رو تا حدی ترمیم کنه.
همه این مجازاتها باعث میشن که هر بار که قفلی رو باز کنید یا به جایی که نباید سرک بکشید، یه حس واقعی از خطر و استرس همراه شما باشه. مخصوصاً که سیستم ذخیره بحثبرانگیز بازی هم از نسخه قبل تغییر نکرده؛ یعنی، یه اشتباه جدی ممکنه بدون ذخیره مناسب، کار دست بازیکن بده.
سیستم ذخیرهسازی محدود؛ بازی با عواقب واقعی
همونطور که گفتیم بازی Kingdom Come: Deliverance 2 همچنان از همون سیستم ذخیره محدود نسخه قبلی استفاده میکنه. این یعنی نمیشه هر لحظه که دلتون خواست، بازی رو ذخیره کنید و برای هر انتخاب یه سیو آماده داشته باشید. تنها راه ذخیره بازی اینه که یه بطری Savior Schnapps مصرف کنید یا توی تخت خودتون یا جایی که اجاره کردین بخوابین. البته، توی مراحل اصلی بازی، ذخیره خودکار انجام میشه و گزینه Save & Quit هم وجود داره. اما به جز این مورد، تعداد دفعاتی که میشه بازی رو ذخیره کرد، کاملاً محدوده.
بطریهای Savior Schnapps رو میشه پیدا کرد، خرید یا درست کرد ولی اگه تموم بشن دیگه راهی برای ذخیره لحظهای وجود نداره. هدف اصلی این سیستم، حذف سیو زدن بیحساب و کتاب و مجبور کردن بازیکن به پذیرش عواقب تصمیماته.
البته، توی نسخه اول، این ایده یه مشکل اساسی داشت. باگهای بازی و مشکلات فنی بعضی وقتا باعث میشد ساعتها پیشرفت بازیکن از بین بره. اما خوشبختانه، بازی Kingdom Come 2 توی این مورد یه پیشرفت بزرگ داشته. البته، هنوز یه سری اشکالات جزئی مثل رد شدن شخصیتها از روی میزها یا معلق موندن توی هوا دیده میشه، ولی این موارد خیلی کم اتفاق میافتن و تأثیری روی گیمپلی ندارن.
دنیایی زنده و پرجزئیات؛ از طبیعت بکر تا شهرهای شلوغ
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 با این وسعت و پیچیدگی، یه شاهکار فنیه، مخصوصاً وقتی به زیبایی و جزئیات محیط اون نگاه کنید. تپههای سرسبز بوهمیا تا جایی که چشم کار میکنه امتداد پیدا کردن، با قلعههایی که روی صخرههای بازالتی ساخته شدن و سایههای بلند اونها روی مزارع گندم و گاوهای در حال چرا افتاده.
جنگلهای سرسبز پر از گیاهای متنوع هستن؛ علفهای بلندی که تا زانو میرسن و پر از گلهای زردرنگ همیشهبهار و بابونه هستن، کمکم جاشون رو به درختهای انبوه و بوتههای متراکم میدن. نور خورشید گاهی از بین شاخوبرگها رد میشه و انعکاس نور روی آبهای در جریان یه درخشش زیبا ایجاد میکنه. آهوها و خرگوشها با دیدن شکارچیها پا به فرار میذارن، در حالی که گرگها با زوزههاشون سکوت سنگین جنگل رو میشکنن و حس زنده بودن طبیعت رو القا میکنن.
اما اون طرف، پشت دیوارهای بلند شهر کوتنبرگ (Kuttenberg)، یه دنیای کاملاً متفاوت جریان داره. اینجا خبری از آرامش طبیعت نیست؛ خیابونهای شهر پر از هیاهو و شلوغیان. بازاریها هر چیزی از زرههای ضخیم تا کلمهای تازه رو میفروشن، چرخهای درشکهها زمین گلآلود رو خطخطی کردن و ردپای اسبها، کود و گل رو با هم مخلوط کرده. مردم توی میخونهها دور هم جمع میشن و با صدای بلند میخندن، بیرون کارگاههای آهنگری با هم بحث میکنن و بعد از یه روز سخت کار، توی حمامهای بخار استراحت میکنن. انگار یه دریچهای رو به گذشته باز شده که با یه دایرهالمعارف تاریخی جامع همراهه پر از اطلاعات در مورد لباسهای اون دوران، داستانهای فولکلور و سبک زندگی قرون وسطی.
سیستم مبارزات؛ بهینهشده ولی همچنان چالشبرانگیز
همین دقت وسواسگونه طراحی دنیای بازی Kingdom Come: Deliverance 2، توی سیستم نقشآفرینی و مبارزات هم دیده میشه. مبارزات نسبت به نسخه اول روونتر و در عین حال همچنان عمیق و پیچیده هستن. این تغییر منطقی به نظر میاد، چون از نظر داستانی، بعد از اتفاقات نسخه اول، طبیعیه که هنری حالا جنگجوی ماهرتری شده باشه.
سیستم مبارزه بسته به اینکه چه سلاحی دست بازیکنه از یه الگو پیروی میکنه که اجازه میده حملات رو از سه یا چهار جهت مختلف انجام بده. با شمشیر یا هلبرد (نیزه تبری) میشه از سمت چپ، راست و بالا ضربه زد، یا به صورت مستقیم به دشمن حمله کرد. دفاع کردن هم خیلی سادهتر شده؛ فقط کافیه یه دکمه رو نگه داشت؛ البته به شرطی که هنوز استقامت باقی مونده باشه. ولی اگه کسی بتونه در لحظه مناسب دفاع کنه، یه دفاع بینقص انجام میده که حمله دشمن رو متوقف میکنه و یه فرصت عالی برای ضدحمله به وجود میاد.
مبارزات توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2 فقط به ضربه زدن و دفاع کردن محدود نمیشه. وقتی پای دشمنای سرسخت و زرهپوش وسط باشه، فقط تسلط روی اصول اولیه کافی نیست و باید مهارتهای پیشرفتهتری رو یاد گرفت.
یکی از بهترین راهها برای شکستن دفاع حریف، کمبوها هستن. این حرکات ترکیبی کمک میکنن که دشمن رو مجبور به واکنش کنین و فضا برای یه ضربه کاری باز بشه. ولی اگه یه تکنیک وجود داشته باشه که واقعاً توی مبارزات سخت کارسازه، Master Strike یا ضربه استادانهست.
تکنیک Master Strike یه تکنیک پیشرفتهست که فقط بعد از یادگیری و تمرین قابل اجراست. این حرکت یه نسخه پیشرفتهتر از دفاع بینقص (Perfect Block) به حساب میاد، ولی بهجای اینکه فقط حمله دشمن رو منحرف کنه، مستقیماً یه ضدحمله غیرقابلدفاع به دنبال داره که نقاط ضعف زره حریف رو هدف قرار میده.
اجرای Master Strike یه چالش واقعی محسوب میشه، چون باید حرکات دشمن رو پیشبینی کرد و دقیقاً در خلاف جهت حملهش واکنش نشون داد.
- اگه حریف از سمت چپ ضربه بزنه، باید از سمت راست ضدحمله بزنی.
- اگه با یه ضربه مستقیم حمله کنه، باید از بالا جوابشو بدی.
این سبک مبارزه یه دوئل پیچیده و تاکتیکی ایجاد میکنه که هر لحظه میتونه نتیجه نبرد رو تغییر بده. حتی دشمنهای حرفهای هم میتونن همین تکنیک رو علیه بازیکن استفاده کنن؛ بنابراین مبارزهها به یه رقص دقیق تبدیل میشن، جایی که دو طرف مدام ضدحمله میزنن و دنبال یه فرصت برای زدن ضربه نهایی میگردن.
بازی Kingdom Come 2 با حفظ عمق مبارزات نسخه قبل، اونها رو روانتر و تاکتیکیتر کرده، جوری که هر نبرد واقعاً یه آزمون مهارت و تمرکز باشه، نه فقط یه سری کلیک و دکمه زدن تصادفی.
مبارزه همزمان با چند دشمن؛ هرجومرج کنترلشده
مبارزه تکبهتک توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2 یه تجربه تاکتیکی و پر از جزئیاته، اما وقتی چند دشمن همزمان حمله کنن، اوضاع به شدت متشنج و غیرقابلکنترل میشه. خوشبختانه، برعکس نسخه قبلی، این بار شانس پیروزی در برابر چند دشمن بیشتره، چون هوش مصنوعی دشمنها کمتر از قبل تهاجمی رفتار میکنه. این یعنی، اگه بازیکن بتونه با جایگیری مناسب، خودش رو از محاصره نجات بده و دشمنها رو دونه دونه از بین ببره، هنوز هم شانس زنده موندن داره.
البته، همچنان بعضی مواقع اوضاع یهکم دستوپاگیر میشه، ولی یه تغییری که خیلی کمک کرده، بهبود سیستم قفل روی دشمنها (Lock-on) توی این بازیه. حالا سریعتر و دقیقتر میشه بین دشمنها جابهجا شد و روی هدف مناسب تمرکز کرد.
یه ویژگی جدید دیگه اینه که اگه متوجه بشین که شانسی برای پیروزی ندارین، میتونین از مبارزه فرار کنین و زنده بمونین؛ چیزی که توی نسخه اول تقریباً غیرممکن بود. حالا بازیکن میتونه عاقلانه تصمیم بگیره که کِی باید بجنگه و کِی باید عقبنشینی کنه؛ این تغییر به استراتژی مبارزات عمق بیشتری داده.
اما یه ایراد مشخص وجود داره: ضربه زدن به دشمنهای بدون زره اون حس تأثیرگذاری که باید رو نداره. وقتی ضربه شمشیر روی یه بدن بدون زره فرود میاد، فرق زیادی با ضربه زدن به یه زره فولادی حس نمیشه. این مشکل باعث شده که بازخورد ضربات یه مقدار غیر طبیعی به نظر برسه و حسی متفاوت از برخوردهای مختلف به آدم دست نده.
با این حال، مبارزهها همچنان هیجانانگیزن، مخصوصاً وقتی تفاوت نقاط قوت و ضعف سلاحهای مختلف رو در نظر بگیریم. مثلاً، گرزها قدرت زیادی توی شکستن زرهها دارن، در حالی که شمشیرها برای سلاخی دشمنهای سبکپوش بهترن.
مسیرهای متنوع برای موفقیت؛ فراتر از شمشیرزنی
با اینکه بازی Kingdom Come: Deliverance 2 اجازه نمیده که مبارزات رو بهطور کامل نادیده بگیرین، اما اونقدر آزادی عمل وجود داره که همیشه مجبور به جنگیدن نباشین. مأموریتهای بازی به صورت غیرخطی طراحی شدن، یعنی برای رسیدن به یه نتیجه مشخص، چندین راه مختلف وجود داره. حتی شکست خوردن توی یه مأموریت هم بخشی از تجربه بازیه و گاهی مجبورتون میکنه که موقعیتها رو از یه زاویه جدید بررسی کنین.
بعضی وقتا، مسیرهای جایگزین به انتخاب بازیکن بستگی دارن. توی مواقع دیگه، این بستگی به این داره که چه امکاناتی در اختیار دارین. مثلاً، اگه یه نفر گم شده باشه و بخواین پیداش کنین، میتونین آخرین جایی که دیده شده رو بررسی کنین و رد خون یا جای پاها رو توی گل دنبال کنین. اما اگه قبلاً مات (Mutt)، سگ وفادار هنری رو پیدا کرده باشین، یه روش دیگه هم دارین: لباس گمشده رو بهش نشون بدین که بو بکشه و رد اون رو پیدا کنه.
این نوع طراحی باعث میشه که بازیکن احساس کنه تصمیماتش واقعاً مهمن و بهجای دنبال کردن یه مسیر از پیش تعیینشده، راهحلهای خلاقانهای برای حل مشکلات پیدا کنه. بازی Kingdom Come 2 دقیقاً روی همین آزادی عمل و واکنشهای طبیعی دنیا نسبت به تصمیمات بازیکن تمرکز کرده.
مأموریتهای متنوع و داستانهای فراموشنشدنی
نه تنها بازی Kingdom Come: Deliverance 2 گزینههای زیادی برای پیشروی ارائه میده، بلکه مأموریتهای بازی هم به شدت متنوع و غیرقابلپیشبینی هستن. یه لحظه ممکنه مجبور بشین نقش یه کارشناس شراب رو بازی کنین که راز یه دستورالعمل خاص رو کشف میکنه، لحظه بعد توی یه مسابقه شمشیربازی برای پیوستن به محفل جنگجویان شرکت میکنین. از درگیریهای سطحی بین دو روستای همسایه گرفته تا تحقیقات در مورد یه قاتل زنجیرهای، مأموریتهای بازی همیشه یه چیزی برای غافلگیری دارن.
یکی از نقاط قوت این مأموریتها اینه که همهشون بهخوبی نوشته و اجرا شدن. حتی شخصیتهای فرعی هم کاملاً پرداختهشده و زنده به نظر میرسن، که باعث میشه تعامل با اونها حس یه تجربه واقعی رو داشته باشه. در کنار همه اینها، بازی به طرز غیرمنتظرهای شوخطبعی خاصی داره که حتی توی لحظات جدی هم یه حس طنز نامحسوس و بازیگوشانه به ماجراها اضافه میکنه.
مأموریتهای جانبی به خوبی با داستان اصلی و فعالیتهای دیگه ترکیب شدن، یعنی انجام دادن اونها فقط به خاطر دریافت جایزه مادی نیست، بلکه واقعاً روی دنیای بازی تأثیر میذارن و حس زنده بودن و انسجام بیشتری به محیط میدن.
ریتم کند اما واقعگرایانه
با این حال، ریتم بازی Kingdom Come: Deliverance 2 هنوز هم نسبت به خیلی از بازیهای دیگه توی این ژانر کندتره. بعضی از مأموریتها شامل حمل گونیهای گندم یا ساختن سلاح به روش سنتی هستن که با چکشکاری تدریجی روی فولاد انجام میشه. اما اگه از ساختن دنیای واقعی و غرق شدن توی جزئیات تاریخی لذت ببرین، اینا میتونن براتون بخشی از جذابیت بازی باشن.
با وجود این، یه مورد خاص توی طراحی بازی واقعاً آزاردهندهست: فروش آیتمها. اکثر مغازهدارها پول کافی ندارن که همه وسایل رو بخرن. بنابراین، برای خالی کردن کیف و صندوقچه، باید چندین بار به مغازههای مختلف سر زد. برای اینکه سنگین نشین و سرعتتون کم نشه هم باید مدام بین وسایل شخصیت اصلی و زین اسب جابهجا بشین. این فرایند، مخصوصاً هر چند ساعت یهبار، تکراری و خستهکننده میشه، و کاش بازی یه راهحل سادهتر برای این مشکل ارائه میداد.
تلاش برای تنوع بیشتر
یکی از ایراداتی که به نسخه اول گرفته میشد، کمبود تنوع فرهنگی و عدم نمایش اقوام مختلف بود؛ بهجز تعداد محدودی از کومانهای (Cumans) ترکتبار. اما بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تلاش کرده که این مشکل رو تا حدی برطرف کنه.
اوایل بازی، یه اردوگاه کولیها (Romani) وجود داره که چند تا ماموریت جذاب مرتبط با باورها و سبک زندگی اونها ارائه میده. شهر کوتنبرگ هم حالا ترکیب فرهنگی غنیتری داره. اینجا میشه تعدادی از آلمانیها و حتی یه محله یهودینشین اصیل رو پیدا کرد، جایی که داستانهایی مرتبط با زندگی یهودیان توی یه کشور عمدتاً کاتولیک روایت میشه.
نقش زنان هم توی بازی Kingdom Come: Deliverance 2 نسبت به قبل پررنگتر و مستقلتر شده. دیگه فقط توی قالب رایج اون دوره قرار نمیگیرن و بعضی از اونا توی نقشهای کلیدی حضور دارن. هنوز هم کمی از فضای مردسالارانه اون دوران توی بازی دیده میشه، ولی برای مثال زنانی که توی حمامهای عمومی کار میکنن، شخصیتپردازی متفاوتی دارن و صرفاً به عنوان ابزاری برای خوشگذرونی نمایش داده نمیشن.
همه اینها بسته به نوع دید افراد به بازی میتونه یه نکته مثبت یا منفی باشه. اما به طور کلی اگه واقعگرایی مد نظر ما باشه باید قبول کنیم که جامعه قرون وسطی پر بود از کلیشههایی که توی دنیای مدرن دیگه جایی ندارن. پس اضافه کردن تنوع بیشتر به داستانهای تاریخی، اونم یه داستان واقعگرایانه، همیشه مثل یه شمشیر دو لبه عمل میکنه.
یه دنباله فوقالعاده فارغ از مشکلات نسخه اول
با همه این تفاسیر، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 توی اکثر بخشها یه دنباله بسیار پیشرفتهتر و بهبودیافتهتر از نسخه قبلیه. مبارزات بهتر شدن، طراحی مأموریتها عمیقتر شده و مشکلات فنی نسخه اول دیگه وجود ندارن.
البته، باید توجه کنید که این بازی همچنان یه بازی با ریتم نسبتاً کند و گاهی وقتگیر محسوب میشه. شاید برای هر بازیکنی مناسب نباشه، ولی اگه کسی بتونه با سبک خاص بازی کنار بیاد، تجربه یه نقشآفرینی جهان باز رو خواهد داشت که تصمیماتش توی داستان واقعاً مهم هستن و عواقب مشخصی دارن. این بازی، بیشتر از یه ماجراجویی ساده، یه شبیهساز تاریخی پرجزئیاته که بازیکن رو مجبور میکنه مسئولیت انتخابهاش رو قبول کنه.