بهترین بازیهای اساسین کرید؛ همه بازیها به ترتیب رتبه

وقتی صحبت از بهترین بازیهای اساسین کرید میشه، نمیتونیم از این بگذریم که این مجموعه یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین فرنچایزهای شرکت یوبیسافت (Ubisoft) به حساب میاد. این سری توی سبک تخیلی-تاریخی ساخته شده و بهمون این فرصت رو داده که توی دورههای مختلف تاریخی سفر کنیم و راه خودمون رو با مخفیکاری یا جنگیدن باز کنیم؛ از دوران امپراتوری روم گرفته تا انقلاب فرانسه و حالا توی نسخه جدیدش، وارد دوران سنگوکو (Sengoku) ژاپن شدیم.
توی این مسیر، خود بازی هم چند بار دگرگون شده و سبک و سیاقش رو عوض کرده؛ این سری از یه بازی مخفیکارانه کامل کارش رو شروع کرد، بعد تا حدودی به یه بازی اکشن کلاسیک تبدیل شد و حالا به سبک نقشآفرینی جهانباز رسیده.
توی این چارچوبهای متنوع، بعضی نسخهها خوش درخشیدن. یعنی یا داستانشون خیلی جذاب بوده، یا حس حرفهای بودن یه قاتل رو خیلی خوب منتقل کردن یا ترکیبی از هر دو بودن. واسه همین، بعضی از بازیهای اساسین کرید تونستن خودشون رو توی سطح بالاتری نسبت به بقیه نشون بدن.
در نظر داشته باشید توی لیستی که تهیه کردیم، فقط بازیهای اصلی رو در نظر گرفتیم؛ یعنی همون نسخههایی شمارهدار هستن یا دنباله مهم یه نسخه دیگهان. بازیهای جانبی مثل نسخههای Chronicles که دوبعدی بودن یا اونهایی که برای موبایل اومدن، اینجا جایی ندارن. البته همین مجموعه اصلی خودش بیشتر از دوازده تا بازی داره، پس هنوز کلی بازی هست که میشه رتبهبندی کرد.
۱۵. اساسین کرید (Assassin’s Creed)
اولین نسخه اساسین کرید پایههای این مجموعه رو ساخت، ولی در عین حال یه طرح اولیه خام هم بود. همون موقع که این بازی منتشر شد، منتقدها ایراداتی مثل تکراری بودن مراحل رو مطرح کردن و واقعیتش اینه که اون بخشها هم با گذر زمان جذابیتشون رو از دست دادن. با این حال، بازی تونست دنیای درگیری بین آدمکشها و تمپلارها رو معرفی کنه، با جرات یه شخصیت اصلی خاورمیانهای رو توی یه دوره حساس سیاسی جلو ببره و مکانیک «مخفیکاری-اجتماعی» رو ارائه بده که تبدیل به یکی از مشخصههای اصلی سری شد. توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید این نسخه بیشتر از این که به خاطر گیمپلی خودش بدرخشه، به خاطر تاثیری که روی آینده مجموعه گذاشت قابل توجهه.
۱۴. اساسین کرید ۲ (Assassin’s Creed II)
خیلیها این نسخه رو یه جهش خیلی بزرگ نسبت به نسخه اول میدونن. توی این بازی با معروفترین شخصیت سری، یعنی اتزیو آئودیتوره دا فرِنزه (Ezio Auditore da Firenze) آشنا شدیم. اتزیو یه اشرافزاده ایتالیایی خوشگذران بود که کمکم وارد انجمن آدمکشها شد و نقش بزرگی توی گسترش این گروه توی ایتالیا داشت. این بازی از همه لحاظ یه ارتقای واقعی نسبت به نسخه اول بود؛ پایههای اولیه رو صیقل داد و ساختار قویتری برای ادامه سری درست کرد.
با اینکه خیلیها هنوز به این نسخه حس نوستالژیک دارن، اما با پیشرفتهای چشمگیر سری در طول زمان، بازگشت به اون ممکنه دشوار باشه.
۱۳. اساسین کرید میراژ (Assassin’s Creed Mirage)
توی این نسخه بود که به بازیکنها وعده داده شد داستان بازی قراره به ریشههای خودش برگرده و تمرکز بیشتر روی مخفیکاری، پارکور و یه محیط داستانی توی بغداد بود. مخفیکاری و حل مسئلههای خلاقانهاش واقعا حس نسخههای قدیمیتر رو زنده کرد اما داستان بازی اونقدری قوی نبود که خودش به تنهایی جذابیت داشته باشه و شخصیتهای بازی هم چندان به یاد موندنی در نیومدن. پس با وجود تلاش برای احیای حالوهوای قدیمی، این نسخه فقط تونست بخشی از اون حس رو منتقل کنه و توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید جایگاه متوسطی رو اشغال میکنه.
۱۲. اساسین کرید والهالا (Assassin’s Creed Valhalla)
این نسخه شاید بیشترین فاصله رو با ریشههای سری گرفته باشه. توی این بازی به جای اینکه یه قاتل مخفی باشید، نقش یه جنگجوی وایکینگ رو دارید که باید با پادشاهی انگلستان متحد بشه. مبارزهها خشن هستن و بازی بخشی از سه گانه جدیدی رو که یوبیسافت از اساسین کرید اوریجینز شروع کرده بود، تموم میکنه. اما داستان و حجم زیاد گیمپلی اونقدر سنگین هستن که خیلیها رو خسته میکنه یا ارتباط گرفتن باهاش سخت میشه. پس برای اونهایی که دنبال نسخهای با حس و حال کاملا اکشن هستن، والهالا میتونه جذاب باشه، ولی برای طرفدارهای قدیمیتر سری، ممکنه یه تجربه متفاوت باشه.
۱۱. اساسین کرید ۳ (Assassin’s Creed III)
سهگانهی اصلی مجموعه با نسخهای به پایان میرسه که توی دوران استعمار آمریکا جریان داره. این بازی، تجربهای تازه از «توریسم فرهنگی» ارائه میده؛ چیزی که یکی از ویژگیهای شاخص سری محسوب میشه. این بار بازیکن در بطن حوادث تاریخیِ شکلگیری ایالات متحده قرار میگیره.
شخصیت اصلی، کانر کِنوی (با نام بومی راتونهاگِتون)، فرصتی ایجاد میکنه که به چهرههای تاریخی و پدران بنیانگذار آمریکا نگاهی منتقدانه و تردیدآمیز داشته باشیم، چرا که شما در نقش کسی هستید که درگیر دفاع از سرزمین و هویت خودش شده. محیط بازی به دلیل پراکندگی و کوتاه بودن ساختمونها، برای پارکور چندان مناسب نبود و به جاش، تمرکز بیشتری روی گشتوگذار و مبارزه تو دل طبیعت و جنگل داشت.
اگرچه این نسخه داستان آخرالزمانی دزموند مایلز رو به پایان میرسونه، اما خودش پایان دراماتیک یا چشمگیری نداره، چون در واقع به نوعی مقدمهای برای ادامهی مسیر سری محسوب میشه. این نسخه از بازی، نقطهی عطف مهمی هم به شمار میره: برای نخستین بار، تقابل قاتلان و تمپلارها از حالت صرفاً خیر و شر خارج میشه و لایههای پیچیدهتری به داستان داده میشه؛ تا جایی که حتی برخی تمپلارها هم قابلدرک و حتی دوستداشتنی به تصویر کشیده میشن.
تازه برای اولین بار، نبردهای دریایی هم معرفی شدن که بعدا به یکی از عناصر اصلی و محبوب توی نسخههای بعدی اساسین کرید تبدیل شدن.
۱۰. اساسین کرید رولیشنز (Assassin’s Creed Revelations)
اتزیو به قدری بین طرفداران محبوب شد که برای مدتی چهره اصلی مجموعه اساسین کرید به حساب میاومد. محبوبیت این شخصیت اونقدر بالا رفت که یوبیسافت تصمیم گرفت یه سهگانه مخصوص خودش، در دل سهگانه اصلی بسازه. در طول این سهگانه، شاهد بلوغ و پیشرفت اتزیو توی نقش رهبر انجمن قاتلان بودیم، مسیری که نهایتاً توی نسخه سوم یعنی رولیشنز به نقطه اوج خودش میرسه.
توی این نسخه، اتزیوی سالخورده با ریش جوگندمی و ذهنی پختهتر از همیشه ظاهر میشه؛ کسی که تجربیات تلخ و شیرین زندگی به وضوح روی رفتارش اثر گذاشته. داستان بازی پیوندی عمیق بین اتزیو و شخصیت اسطورهای و آغازگر سری یعنی الطائر (Altair) ایجاد میکنه، و وقایع اون توی شهر قسطنطنیه (استانبول امروزی) جریان داره.
از نظر گیمپلی، بازی همچنان از مکانیزمهایی بهره میبره که توی دو نسخه قبلی معرفی شده بودن و تجربهای صیقلی و روان ارائه میده. با این حال، نشانههایی از تکرار و خستگی در روند بازی دیده میشه؛ درست مثل خود اتزیو که دیگه اون شور و نیروی جوانی سابق رو نداره.
با اینکه توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید بقیه بازیها رتبههای بالاتر رو نصیب خودشون کردن ولی رولیشنز بهخاطر جمعبندی خوب داستان اتزیو و ارتباطش با الطائر، همچنان جایگاه قابلاحترامی داره.
۹. اساسین کرید روگ (Assassin’s Creed Rogue)
یکی از تمهای تکرارشونده توی سری اساسین کرید اینه که آدمکشها و تمپلارها در اصل دو روی یه سکهان؛ هرچند روشها این دو فرقه شباهت زیادی به هم دارن، اما باورها و اهدافشون در تضاده. این تضاد توی نسخه روگ به وضوح پررنگتره، چون توی اون شما در نقش یکی از افراد ظاهر میشید که به مرور از فرقه خودش فاصله میگیره و به تمپلارها میپیونده.
از نظر گیمپلی و ساختار، روگ شباهت زیادی به نسخههای قبلی، به ویژه بلک فلگ داره. اما نکتهای که این نسخه رو خاص میکنه، تصمیم متفاوت یوبیسافت برای عرضه اون بود. به جای ساختن یک بازی مشترک برای کنسولهای نسل قدیم و جدید، یوبیسافت دو عنوان جداگانه منتشر کرد. روگ مخصوص نسل قبلی بود و همین باعث شد بعضیا تصور کنن که بازی چیز جدیدی برای ارائه نداره و صرفاً تکرار تجربههای گذشتهست.
با این حال، داستان متفاوت و زاویه دید تازهای که به درگیری بین آدمکشها و تمپلارها اضافه کرد، باعث شده توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید یه جای ویژه پیدا کنه، مخصوصاً برای اونهایی که دنبال نگاه متفاوتتری به این تقابل قدیمی هستن.
۸. اساسین کرید یونیتی (Assassin’s Creed Unity)
یونیتی نیمه دوم استراتژی بیننسلی یوبیسافت بود. در حالی که روگ برای بعضی طرفدارها بیش از حد آشنا و تکراری به نظر میرسید، یونیتی در نقطه مقابل، تجربهای جاهطلبانهتر و پرریسکتر ارائه داد؛ البته همراه با مشکلات فنی فراوان. داستان بازی توی دوران انقلاب فرانسه روایت میشه و یکی از نوآوریهای اصلیش، تمرکز روی حالت چندن فره همکاری (Co-op) بود. توی این حالت، هر بازیکن نسخه شخصیسازیشدهای از قهرمان اصلی، آرنو (Arno)، رو میدید.
یونیتی تلاش زیادی برای بازتعریف فرمول اساسین کرید کرده بود: سیستم مبارزهاش با الهام از شمشیربازی طراحی شده بود، ورود به فضاهای داخلی به طرز چشمگیری گسترش پیدا کرده بود، سیستم پارکور باز طراحی شده بود و نوعی ماموریت جدید به نام «جعبه سیاه» (Black Box) معرفی شد که آزادی زیادی توی اجرای ترورها به بازیکن میداد.
هر چند بازی توی زمان عرضه با موجی از باگها و مشکلات فنی عجیب روبهرو شد و واکنشهای منفی زیادی دریافت کرد، اما با گذشت زمان و انتشار پچها، کیفیت واقعی یونیتی بیشتر نمایان شد. این روزها این نسخه بیشتر به خاطر جاهطلبی فنی، طراحیهای خلاقانه و معماری خیرهکنندهاش توی ذهنها باقی مونده؛ حتی اگر روزهای اول انتشارش پُر از چالش بوده باشه.
۷. اساسین کرید لیبریشن (Assassin’s Creed Liberation)
بازی Assassin’s Creed: Liberation به عنوان نسخه همراه Assassin’s Creed III توسعه داده شد و با یه نگاه متفاوت وارد داستان این سری شد. این بار، بازیکنا توی نقش اَوِلین (Aveline) قرار میگرفتن؛ زنی آفریقایی-فرانسوی که توی شهر نیواورلئان، درست بعد از جنگ فرانسه و سرخپوستها، زندگی میکرد. این اولین شخصیت زن اصلی توی مجموعه اساسین کرید به حساب میاومد، کسی که با وجود پیشینهای اشرافی، خودش را وقف مبارزه با ناعدالتی، به ویژه بردهداری کرده بود.
برای نمایش این جنبه چند لایه از شخصیت اَولین، بازی یه سیستم مبدل منحصربهفرد معرفی کرد که نه تنها نوآورانه بود، بلکه توی هیچ نسخه دیگهای از سری تکرار نشد. اَولین میتونست در قالب سه هویت مختلف ظاهر بشه: یه اشرافزاده با دسترسی بالا ولی محدودیت توی مبارزه، یه آدمکش ماهر با قدرت کامل توی مبارزات و حرکات مخفیانه و یه برده با توانایی نفوذ توی طبقات پایینتر و حرکت بدون جلب توجه. هر کدوم از این هویتها، روش بازی متفاوتی رو به همراه داشت و به عمق گیمپلی کمک میکرد.
اولین بار این نسخه به صورت انحصاری برای کنسول دستی پلیاستیشن ویتا بیرون اومد، اما با استقبال نسبی مخاطبان، اما بعدها نسخههای بهروزشدهای برای پیسی، ایکسباکس، پلیاستیشن و حتی نینتندو سوییچ منتشر شد که تجربه این داستان خاص برای طیف وسیعتری از بازیکنا هم ممکن بشه.
با اینکه این نسخه شاید به اندازه موارد بزرگتر پر سر و صدا نبود، ولی لیبریشن به خاطر شخصیتپردازی متفاوت و سیستم منحصربهفرد مبدلها، توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید یه جایگاه خاص رو به خودش اختصاص داده.
۶. اساسین کرید شَدوز (Assassin’s Creed Shadows)
مثل نسخههای برادرهود، بلک فلگ و اوریجینز، شَدوز (Shadows) هم حس یه نقطه عطف رو برای مجموعه اساسین کرید داره. بعد از مدتها که این سری از مخفیکاری اجتماعی (و در کل، عنصر مخفیکاری) فاصله گرفته بود (به جز یه برگشت کوتاه توی میراژ)، شَدوز دوباره این ویژگی رو به مرکز توجه برمیگردونه. بازی مکانیکهایی رو معرفی میکنه که قبلاً توی هیچ نسخهای ندیده بودیم؛ مثل دراز کشیدن روی زمین یا خاموش کردن منابع نور برای پنهان شدن توی تاریکی. این تغییرات باعث شدن تجربه بازی حس تازهای داشته باشه.
این از نظر بصری هم در حد و اندازههای اودیسه ظاهر شده. گرافیک بازی واقعاً چشمگیره و ژاپن قرن شانزدهم، با تغییر فصلها و موسیقی متن قوی، خیلی زنده و واقعی به نظر میرسه؛ طوری که بعضیها حتی میگن این نسخه توی کل سری بازیهای اساسین کرید قویترین موسیقی رو داره.
البته بازی بینقص هم نیست. استفاده از دو شخصیت اصلی که داستان جدا از هم دارن و به شکل تحقیقاتی داستان رو پیش میبرن، به انسجام روایت آسیب زده. پایان داستان هم اونقدر که باید قوی نیست. مخصوصاً یکی از شخصیتها یعنی یاسوکه (Yasuke)، اونقدری که باید کشش داستانی نداره و بیشتر شبیه یه تجربه ناتمامه و حس میکنید بهتر بود کلاً از بازی کنار گذاشته میشد.
با اینکه شَدوز تلاش زیادی میکنه که تجربه بهترین بازیهای اساسین کرید رو به سطح جدیدی برسونه، ولی ضعفهاش باعث میشن نتونه وارد جمع پنج مورد اول بشه.
۵. اساسین کرید اوریجینز (Assassin’s Creed Origins)
بعد از تقریباً یه دهه که یوبیسافت هر سال یه نسخه جدید از اساسین کرید منتشر میکرد، این کمپانی بازیسازی بالاخره یه وقفه ایجاد کرد که سری رو یه بار از اول مرور و بازطراحی کنه. نتیجه این بازنگری، اوریجینز (Origins) بود؛ نسخهای که نه تنها از نظر زمانی از همه نسخههای قبلی عقبتر میرفت، بلکه خیلی از سیستمهای گیمپلی رو هم از نو طراحی کرده بود.
بر خلاف نسخههای کلاسیک، اوریجینز بیشتر شبیه یه بازی نقشآفرینی جهان باز شده بود؛ با تجهیزات متنوع، سیستم ارتقای شخصیت و دنیایی وسیع و تقریباً مسطح. توی این ساختار جدید، دیگه خبری از مخفیکاری اجتماعی و پارکور پررنگِ نسخههای قبلی نبود یا حداقل نقش پررنگ قبلی رو نداشتن.
داستان بازی توی مصر باستانه و حول شخصیت بایک (Bayek) میچرخه؛ مردی که دنبال انتقام برای مرگ پسرشه. ولی این مسیر شخصی خیلی زود به درگیریهای سیاسی و تاریخی بزرگتری گره میخوره. در نهایت، بایک گروه «هیدن وانز» (Hidden Ones) رو پایهگذاری میکنه؛ سازمانی که عملاً پیشزمینهای برای تولد انجمن آدمکشهاست.
علاوه بر همه اینها، اوریجینز شخصیت جدیدی به اسم لیلا حسن (Layla Hassan) رو هم وارد بخش مدرن داستان کرد؛ شخصیتی که توی نسخههای بعدی هم حضور داشت. در کل، اورجینز نه تنها داستان ریشهای فرقه رو روایت کرد، بلکه ساختار تازهای رو برای کل مجموعه تعریف کرد؛ ساختاری که تا مدتها پایه نسخههای بعدی رو بنا نهاد. توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید، اوریجینز یکی از اثرگذارترین و مهمترین نسخهها به حساب میاد.
۴. اساسین کرید ۴: بلک فلگ (Assassin’s Creed IV: Black Flag)
خیلیا بلک فلگ رو یه نقطه عطف توی این مجموعه بازیها میدونن، چون دقیقاً از همین نسخه بود که یوبیسافت کمکم شروع کرد از داستان سنتی آدمکشها فاصله بگیره و تمرکز بیشتری بذاره روی «توریسم فرهنگی» و تجربههای تاریخی. توی این بازی، شما توی نقش یه دزد دریایی هستید، نه یه قاتل آموزشدیده از نسل شریف و مخفی آدمکشها؛ و نسبتا تصادفی وارد درگیری بین قاتلها و تمپلارها میشید.
هدف اصلی این تغییر مسیر، معرفی سیستم مبارزههای دریایی بود؛ سیستمی که نسبت به چیزی که توی اساسین کرید ۳ دیده بودیم خیلی پیشرفت کرده بود. همین مکانیک، پایهگذار نبردهای دریایی توی نسخههای بعدی مثل روگ، اوریجینز و اودیسه شد.
اما چیزی که این نسخه رو واقعاً خاص و موندگار کرد، شخصیت ادوارد کنوی (Edward Kenway) بود؛ یه دزد دریایی سرکش، پررو و باهوش که تبدیل شد به یکی از محبوبترین شخصیتهای کل سری. خیلیها ادوارد رو بعد از اتزیو، بهترین کاراکتر اساسین کرید میدونن.
با اینکه ساختار کلاسیک داستانی تا حدی کنار گذاشته شده بود، ولی واقعیت اینه که هیچ لیستی از بهترینها بازیهای اساسین کرید بدون بلک فلگ کامل نمیشه. چون این نسخه یه تجربه متفاوت، پرجزئیات و فوقالعاده خاص بود که جهتگیری این سری رو به شکل قابل توجهی عوض کرد.
۳. اساسین کرید اودیسه (Assassin’s Creed Odyssey)
همونطور که اساسین کرید ۲ ایدههای نسخهی اول رو گرفت و کاملترش کرد، اودیسه هم پایههای اوریجینز رو برداشت و تجربهای قویتر و پختهتر ساخت. این بازی دومین قدم توی مسیر بازطراحی گیمپلی مجموعه بود و از نقطه نظر زمانی، از همه موارد دیگه عقبتر میره؛ جایی که حتی گروه «هیدن وانز» هم هنوز شکل نگرفته بودن، چه برسه به انجمن آدمکشها.
داستان بازی توی دوران جنگ پِلوپونِز (Peloponnesian War) بین آتن و اسپارت میگذره و خیلی بیشتر از نسخههای قبلی وارد جزئیات دنیای نژاد پیشینیان (Precursor Race) میشه؛ همون نژادی که ریشه خیلی از رازها و افشاگریهای بزرگ سری اساسین کرید توی اونهاست.
شخصیت کاساندرا (Kassandra) که در واقع نسخه رسمی و قویتر دوقلوهای قابل انتخاب بازیه، خیلی خوب درخشید. شوخطبعی، جسارت و شخصیت کاریزماتیک این کاراکتر باعث شد که خیلیها اون رو به عنوان بهترین شخصیت کل مجموعه بشناسن.
یکی از بخشهای جالب بازی، سیستم ردیابی هدفها به سبک کارآگاهیه؛ شما باید قدمبهقدم هویت اعضای یه سازمان مخفی رو کشف کنید و اونها رو یکییکی از بین ببرید. این سیستم بعدها توی والهالا و تا حدی توی میراژ هم استفاده شد، ولی اجرای دقیق، جذاب و روان اون توی اودیسه همچنان بیرقیب مونده.
در مجموع، از هر نظر که نگاه کنید، اودیسه یکی از کاملترین و گستردهترین تجربههاییه که میشه توی لیست بهترینهای اساسین کرید قرارش داد؛ چه از نظر گیمپلی، چه داستان و چه شخصیتپردازی.
۲. اساسین کرید برادرهود (Assassin’s Creed Brotherhood)
اگه اساسین کرید ۲ تونست فرمول نسخه اول رو بهتر کنه، برادرهود همون فرمول رو به کمال رسوند. این نسخه دوم از سه گانه اتزیو بود و این بار با یه رهبر با تجربه و مصمم طرف بودیم که تصمیم گرفته بود با خاندان بورجیا (Borgia) وارد نبرد بشه و توی شهر رم، پایگاهی قوی برای انجمن آدمکشها بسازه.
توی برادرهود، اتزیو کلی ابزار و مهارت مبارزه جدید یاد میگیره و بازی به خوبی حس واقعی رهبری یه گروه از آدمکشها رو منتقل میکنه. دو تا ویژگی اصلی باعث ایجاد این حس شدن: اولی پایگاه مرکزی توی مونتهریجیونی (Monteriggioni) به حساب میاد که پر از رمز و راز و بخشهای مخفی بود. دومی هم امکان جذب نیروهای جدید به انجمن و فرستادن اونا به مأموریتهای مستقل؛ یه مکانیک که نه تنها حس رشد و مدیریت رو منتقل میکرد، بلکه از نظر تاکتیکی هم توی مبارزات خیلی به بازیکن کمک میکرد.
این نسخه در واقع پایهگذار یه مدل تعادلی بین مبارزه کلاسیک، مخفیکاری و یه سری مکانیک مدیریتی ساده بود؛ مدلی که نسخههای بعدی هم همیشه سعی کردن بهش نزدیک بشن. با اینکه داستان بازی کمی کوتاهه و بعضی جاها انگار با عجله جلو میره، ولی در مجموع خیلی جذاب، پرکشش و خوب روایت میشه. برای همین هم هست که برادرهود توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید، کاملاً شایسته جایگاه دومه.
۱. اساسین کرید سیندیکیت (Assassin’s Creed Syndicate)
ممکنه بعضیها سیندیکیت رو صرفاً یه نسخه دیگه از این سری بازیها بدونن. عنوانی که توی دورهای عرضه شد که به نظر میرسید مجموعه داره به اشباع میرسه؛ درست قبل از اینکه یوبیسافت با اوریجینز همهچیز رو از نو بازطراحی کنه. ولی به نظر خیلیا، سیندیکیت بهترین نسخه کل مجموعهست.
داستان بازی توی لندن دوران انقلاب صنعتی میگذره و شما کنترل خواهر و برادری به اسم جیکوب و ایوی فرای (Jacob & Evie Frye) رو در اختیار دارید. این دو با تشکیل یه گروه خیابونی، علیه گنگها و گروههای تحت کنترل تمپلارها میجنگن که شهر رو از دست اونها آزاد کنن.
به خاطر فضای نسبتاً معاصر بازی، فرصت زیادی برای پرداختن به موضوعات اجتماعی و سیاسی روز وجود داشت. سیستم مبارزه هم بعد از سالها بالاخره تا حد زیادی ارتقا پیدا کرده بود و توی این نسخه به اوج خودش رسید؛ سریع، روان و لذتبخش.
فرمول مأموریتهای «جعبه سیاه» که اولین بار توی یونیتی دیده بودیم، اینجا با مراحل متنوعتری مثل حمله به تئاتر یا دزدی از بانک به شکل خیلی چشمگیری استفاده شد و خیلی خوب درخشید. از همه جذابتر، بسته الحاقی Jack the Ripper بود که شما رو وارد یه فضای مرموز و تاریک میکرد و تجربهای کاملاً متفاوت ارائه میداد.
حتی بخش مدرن داستان هم (برخلاف بیشتر نسخهها) نه تنها آزاردهنده نبود، بلکه واقعاً جالب و پرمغز هم بود؛ یه جور نگاه به اینکه یه بازی اساسین کرید امروزی ممکنه چه شکلی باشه، اگه یوبیسافت کمی جرات به خرج بده.
در نهایت، سیندیکیت نسخهایه که سبک کلاسیک اساسین کرید رو به اوج خودش رسوند. یه جمعبندی دقیق از همهی چیزهایی که سری توی طول سالها یاد گرفته بود، با داستان خوب، شخصیتهای جذاب و گیمپلی حسابشده و پخته. پس طبیعیه که این بازی توی لیست بهترین بازیهای اساسین کرید، رتبه اول رو به خودش اختصاص داده.