صفحه اصلی > مقاله : بازی Assassin’s Creed Shadows؛ شبیه‌ساز شینوبی

بازی Assassin’s Creed Shadows؛ شبیه‌ساز شینوبی

بازی Assassin's Creed Shadows

بعد از سال‌ها انتظار، بالاخره Assassin’s Creed رفت سراغ جایی که همیشه منتظرش بودیم: ژاپن قرن ۱۶ و دنیای شینوبی‌ها. توی بازی Assassin’s Creed Shadows، پا به یه سفر پرماجرا می‌ذاریم که هم از نظر داستانی جذابه و هم از نظر گیم‌پلی و یه حس تازه به این سری می‌ده. از اولین باری که صورت زخمی نائوئه رو دیدیم تا لحظه‌ای که بعد از کلی فرازونشیب بالاخره زخم‌هاش کمرنگ شدن، حس عجیبی از رشد و پیشرفت رو تجربه کردیم.

خرید پلی استیشن ۵

انگار خود بازی بهمون یاد می‌ده که چطور تلخیِ انتقام کم‌کم جاش رو به آرامش می‌ده. البته این وسط یه جاهایی، بازی اون هیجان اولش رو از دست می‌ده و داستان کمی پیچیده می‌شه ولی رابطه فوق‌العاده نائوئه و یاسوکه همچنان ما رو با خودش همراه می‌کنه. حالا سوال اینه که بازی Assassin’s Creed Shadows چقدر تونسته رویای یه شبیه‌ساز واقعی شینوبی رو عملی کنه؟

تریلر بازی

 

نائوئه در برابر یاسوکه؛ شینوبی یا سامورایی؟

بازی Assassin's Creed Shadows

از همون اول مشخصه که نائوئه شخصیت اصلی بازی Assassin’s Creed Shadows در نظر گرفته شده. به جز حدود یه ساعتی که یاسوکه رو کنترل می‌کنیم، تقریباً ۱۲ ساعت اول بازی رو فقط با نائوئه به‌ عنوان یه شینوبی سپری می‌کنیم. حتی بعد از برگشتن یاسوکه به داستان، حضورش بیشتر برای کمک به هدف اصلی نائوئه‌ است که قصد داره ۱۲ نفر ماسک‌دار رو بکشه و یه جعبه اسرارآمیز رو دوباره به دست بیاره.

حتی اگه مشکلات داستانی یاسوکه به‌ عنوان شخصیت فرعی رو کنار بذاریم، بازی کردن با اون اصلاً لذت‌بخش نیست. سری Assassin’s Creed هیچ‌وقت مجموعه‌ای نبوده که بخش‌های مختلف گیم‌پلی اون از بازی‌های مشابه جلو بزنه. مبارزاتش هیچ‌وقت به اندازه بازی‌های اکشن دیگه عالی نبوده، مکانیزم‌های پارکور بقیه بازی‌ها قوی‌تر بودن و همیشه هم توی بخش مخفی‌کاری یه قدم عقب‌تر از بقیه مونده. چیزی که Assassin’s Creed رو همیشه خاص کرده، این بوده که تونسته این سه سبک گیم‌پلی (مبارزه، پارکور و مخفی‌کاری) رو توی یه بسته کامل و هماهنگ جمع کنه؛ چیزی که کمتر بازی‌ای تونسته توی این سطح به خوبی یوبی‌سافت با Assassin’s Creed انجامش بده. شخصیت نائوئه دقیقاً همین ترکیب رو به بهترین شکل ممکن داره، حتی قابلیت‌های جدیدی هم اضافه کرده که بخش مخفی‌کاری رو از چند بازی اخیر این سری خیلی بهتر کرده. ولی یاسوکه دقیقاً برعکسه. درسته که مبارزاتش بد نیست، اما نمی‌تونه پارکور انجام بده و توی مخفی‌کاری هم تقریباً هیچ کاربردی نداره. داستان یاسوکه عملاً فقط یک‌سوم Assassin’s Creed رو شامل می‌شه. شاید ایده ساخت یه شخصیت اصلی برای Assassin’s Creed که فقط روی جنگ رو در رو تمرکز کنه به نظر جالب بیاد، ولی در عمل این تجربه اصلاً جالب در نیومده، چون این بخش از گیم‌پلی سری هنوز هم به پای بازی‌های کاملاً اکشن نمی‌رسه.

مخفی‌کاریِ بهتر و دشمنای باهوش‌تر

بازی Assassin's Creed Shadows

خوشبختانه، فقط بخش کوچیکی از بازی Assassin’s Creed Shadows شما رو مجبور می‌کنه که با یاسوکه بازی کنین. بیشتر بازی بهتون اجازه می‌ده که برای انجام مراحل اصلی یا مأموریت‌های جانبی، بین این دو شخصیت یکی رو انتخاب کنین. پس خیلی راحت می‌تونین سراغ نائوئه برین که واضحاً گیم‌پلی بهتری داره. از نظر نحوه بازی کردن و کنترل، نائوئه یکی از بهترین شخصیت‌های چند سال اخیر Assassin’s Creed به حساب میاد. اون علاوه بر ابزارهای همیشگی مثل شمشیر مخفی، چاقوهای پرتابی و بمب‌های دودزا، یه سری ابزار داره که تقریباً یه دهه بود توی این مجموعه ندیده بودیم (مثل یه نسخه ساده‌تر از قلاب طنابی که قبلاً توی Syndicate دیده بودیم و حالا این‌جا به شکل قلاب مخصوص نائوئه استفاده می‌شه). علاوه بر این‌ها، نائوئه یه سری قابلیت جدید داره که قبلاً وجود نداشت: قابلیت‌هایی مثل سینه‌خیز رفتن، نفس کشیدن زیر آب با کمک یه نی، کشتن دشمن‌ها از پشت درهای کشویی و چسبیدن به سقف برای مخفی‌کاری.

نور هم نقش خیلی بزرگ‌تری توی مخفی‌کاری بازی Assassin’s Creed Shadows پیدا کرده؛ نائوئه خیلی راحت‌تر توی جاهای تاریک پنهان می‌مونه و می‌تونه با خاموش کردن شمع‌ها یا پرت کردن شوریکن یا کونای به سمت فانوس‌ها محیط رو تاریک کنه. دشمن‌ها هم این بار خیلی باهوش‌تر شدن؛ اگه جسد یا فرد بیهوشی رو پیدا کنن سریع بقیه رو خبر و شروع به گشتن می‌کنن. حتی اگه نشونه‌ای مثل کونای توی بدن مقتول ببینن که به یه شینوبی اشاره کنه، شروع می‌کنن به چک کردن پشت‌بوم‌ها و این یعنی دیگه پشت‌بوم‌ها اون مکان امن و راحت همیشگی نیستن. با این‌که نائوئه می‌تونه از پس چند تا نگهبان بربیاد، اما در مقابله با گروه‌های بزرگ حتی بعد از چندین ساعت بازی خیلی ضعیفه. دشمن‌ها به‌ شکل هوشمندانه سعی می‌کنن دورش رو محاصره و همزمان حمله کنن، که این باعث می‌شه دفاع‌های محدودش خیلی راحت شکسته بشه.

معمای فصل‌ها؛ تنوع گیم‌پلی با تغییر آب و هوا

بازی Assassin's Creed Shadows

همه مواردی که گفتیم باعث می‌شه هر ماموریتی که با نائوئه بازی می‌کنین به یه جور معما تبدیل بشه که راه‌حلش بستگی داره به این‌که امتیازات مهارت رو توی کدوم بخش از درخت مهارت‌های نائوئه خرج کردین و شرایط آب و هوا چطوریه. با گذر زمان توی بازی Assassin’s Creed Shadows، فصل‌ها دائماً عوض می‌شن و منظره همه مناطق رو به کلی تغییر می‌دن. یه برکه توی بهار می‌تونه بهترین مکان برای مخفی شدن باشه، اما توی زمستون کاملاً یخ می‌زنه و تبدیل به یه سطح صاف می‌شه که می‌تونین ازش برای رسیدن به دیوار و استفاده از قلاب استفاده کنین. طوفان‌های شدید پاییزی صدای قدم‌ها و حرکت‌های نائوئه رو پوشش می‌دن و توی زمستون‌، کولاک شدید دید هر دو طرف رو محدود می‌کنه. دویدن روی پشت‌بوم‌ها توی تابستون خیلی کم‌خطرتر از زمستونه، چون توی زمستون ممکنه قندیل‌های لبه بوم بیفتن پایین و بشکنن و باعث بشن دشمن‌ها پیداتون کنن. رفتار نگهبان‌ها و حتی مردم عادی هم توی هر فصل فرق داره؛ مثلاً توی فصل‌های سرد سال معمولاً بیشتر به هم نزدیک می‌شن یا برای گرم شدن توی خونه‌هاشون می‌مونن.

این که دائماً توی بازی Assassin’s Creed Shadows مجبور بشین روش‌ خودتون رو نه فقط بر اساس فصل، بلکه بسته به ابزارهایی که در دسترس دارین تغییر بدین، باعث می‌شه نفوذ به قلعه‌ها و پایگاه‌های دشمن به این زودی‌ها تکراری نشه. البته یه استثنا داره: اگه با یاسوکه بازی کنین. درسته که یاسوکه می‌تونه توی بوته‌ها خم بشه، ولی به‌خاطر هیکل بزرگش به راحتی دیده می‌شه. یاسوکه حتی اگه بتونه از دیوارها و سقف‌های کوتاه بالا بره، اما ارتفاع پرشی که داره برای رسیدن به خیلی از جاها کافی نیست و طناب‌ها هم زیر وزنش پاره می‌شن. حتی ترورهایی که انجام می‌ده هم بی‌سر و صدا نیستن؛ موقع کشتن هر دشمنی فریاد می‌زنه و حضور خودش رو اعلام می‌کنه. هر وقت با یاسوکه بازی می‌کنین، جواب معمای روبه‌روتون مشخصه: مستقیم به خط دشمن بزنین و همه رو بکشین. تازه بیشتر وقتا حتی نیازی نیست نگران کشته شدن باشین، چون یاسوکه مقدار زیادی هیت پوینت داره و از اول هم تجهیزاتی در اختیار داره که اجازه می‌ده ضربات غیر قابل دفاع رو دفع کنه. جالب‌تر اینه که یکی از اولین مهارت‌هایی که می‌تونه باز کنه اینه که حدود نیم‌دقیقه همه حملات دشمن رو به‌ طور خودکار دفع می‌کنه. عملاً بازی با یاسوکه نه چالشی داره و نه لذت خاصی از موفقیت به شما می‌ده.

یاسوکه؛ یه سامورایی‌ بیش از حد قوی

بازی Assassin's Creed Shadows

تنها استثنا توی گیم‌پلی، تعداد کمی از مراحله که مجبور می‌شین با یاسوکه بازی کنین. این مراحل به‌ خاطر این‌که سازنده‌ها دقیقاً می‌دونستن بازیکن قراره اون‌جا با سامورایی بازی کنه، خیلی هوشمندانه طراحی شدن. البته بازم مراحل سختی نیستن، ولی با استفاده از موسیقی حماسی در لحظات حساس، دشمن‌هایی که حملات ویژه‌ای دارن و دیالوگ‌های جذابی که بین یاسوکه و دشمن‌ها رد و بدل می‌شه، لحظات سینمایی خوبی رو تجربه می‌کنید که باعث می‌شه واقعاً حس قدرت بهتون دست بده. توی این صحنه‌ها برای اولین بار از بازی کردن با یاسوکه لذت می‌برید؛ ولی همین لحظات دقیقا نقاط ضعف بقیه قسمت‌هایی که باید برای هر دو شخصیت قابل بازی باشن رو بیشتر نشون می‌دن.

گیم‌پلی تکراری؛ سرنخ‌ها و هدف‌های جدا از هم

بازی Assassin's Creed Shadows

هسته اصلی گیم‌پلی بازی Assassin’s Creed Shadows بیشتر از همه توی پرده دوم بازی به چشم میاد؛ بخشی که تقریباً ۳۵ ساعت از ۵۰ ساعت کل بازی رو شامل می‌شه. توی این بخش نائوئه و یاسوکه به دنبال ۱۲ تا هدف ماسک‌دار می‌رن و با هم همکاری می‌کنن تا اون‌ها رو پیدا کنن. روند بازی Assassin’s Creed Shadows این‌طوریه که سرنخ‌ها رو کم‌کم بهتون می‌ده و معمولاً همزمان بیشتر از سه یا چهار تا سرنخ در اختیار ندارین. به مرور زمان یه سری تحقیقات جانبی هم به عنوان ماموریت فرعی ظاهر می‌شن؛ مثلاً ممکنه کمک به یه زن برای پیدا کردن پروانه‌های کاغذی باعث بشه یه گروه آدم‌ربا که بچه‌ها رو می‌دزدن رو کشف کنین، یا یه شکارچی عجیب‌وغریب که دنبال افسانه‌های ماوراءالطبیعه است شما رو دعوت می‌کنه که بهش کمک کنین راز موجودات یوکای رو برملا کنه. با این حال، اکثر بازی یه روند تکراری داره: فهمیدن این که یه گروهی در حال انجام یه کار خلافه، اضافه کردن اون‌ها به فهرست هدف‌هاتون، دنبال کردن سرنخ‌ها برای پیدا کردن اون‌ها، کشتن‌شون و تکرار این چرخه.

این چرخه توی بازی Assassin’s Creed Shadows بد نیست، ولی سری بازی‌های Assassin’s Creed قبلاً همین کار رو بهتر از این انجام داده. توی بازی ادیسه (Odyssey) و تا حدودی والهالا (Valhalla)، همه اهداف به شکل یه شبکه بزرگ به هم وصل بودن که باعث می‌شد واقعاً احساس کنین دارین یه تحقیقات واقعی انجام می‌دین. توی ادیسه، هدف نهایی شما مرکز فرقه کازموس بود و برای رسیدن به اون مجبور بودین سرنخ‌هایی رو که از کشتن متحدان اون‌ها به دست میومد دنبال کنین. پیدا کردن هویت اون متحدها هم نیازمند بررسی سرنخ‌هایی بود که از دشمنای پایین‌ترشون به دست می‌آوردین. شخصیت کاساندرا توی ادیسه مثل یه کارآگاه یونانی بود که به تدریج با سفر به جزیره‌های مختلف و جمع کردن سرنخ‌ها به منبع اصلی مشکلات زندگی‌ خودش نزدیک می‌شد. توی اون بازی همیشه حس پیشرفت و جلو رفتن داشتین، چون حتی کشتن اعضای خیلی پایین‌تر هم همیشه یه قدم شما رو به هدف اصلی نزدیک‌تر می‌کرد.

در مقایسه با اون، جستجوی نائوئه توی بازی Assassin’s Creed Shadows  برای پیدا کردن آدم‌های ماسک‌داری که یه جعبه اسرارآمیز رو دزدیدن، پراکنده و بی‌هدف به نظر میاد. هر کدوم از این تحقیقات توی دنیای خودش جدا از بقیه اتفاق میفته و سرنخی که از یه مورد به دست میارین، هیچ‌وقت برای موارد بعدی مهم نیست. برای این‌که بازیکن بتونه به هر ترتیبی که دوست داره این ماسک‌دارها رو تعقیب کنه، اکثر اون‌ها اصلاً نمی‌دونن جعبه کجاست، داخلش چیه یا اصلاً چرا باید اون رو بدزدن. بعضی‌هاشون حتی خیلی واضح به نائوئه می‌گن که اصلاً براشون مهم نیست اون جعبه چیه و بعد از چند بار شنیدن این جمله به‌ عنوان بازیکن، واقعاً به این فکر میفتید که اصلاً چرا باید برامون مهم باشه.

شاید بشه گفت این ماسک‌دارها به نائوئه آسیب زدن و کشتن‌ اونا یه جور عدالت یا انتقام محسوب می‌شه، ولی وقتی یاسوکه دوباره وارد داستان می‌شه، بخش مهمی از همکاری اون با نائوئه اینه که هر دو متوجه می‌شن کشتنِ صرف و بدون فکر کردن به عواقبش چه پیامدهایی داره. به خاطر همین، هدف اون‌ها از انتقام شخصی برای نائوئه تغییر می‌کنه و تبدیل می‌شه به محافظت از ژاپن. هرچند دقیقاً نمی‌دونن چطور باید این کار رو انجام بدن، ولی با کشف بقایای اسسین‌ برادرهود (Assassin Brotherhood)، یه نقشه کلی برای ادامه مسیر به دست میارن که طبق اون به دنبال ماسک‌دارهای باقی‌مونده می‌رن.

داستانی که انسجام کافی نداره

بازی Assassin's Creed Shadows

طرفدارای قدیمی Assassin’s Creed می‌دونن که داستان بازی Assassin’s Creed Shadows فقط چند دهه بعد از سه‌گانه اتزیو (Ezio) اتفاق میفته؛ ولی انزوای ژاپن باعث شده درگیری بین اسسین برادرهود و فرقه تمپلارها که بیشتر توی اروپا جریان داشته، تأثیر زیادی روی شخصیت‌های بازی شَدوز نذاره. نائوئه و یاسوکه به اسسین‌ها و تمپلارها همون‌جوری نگاه می‌کنن که ژاپنی‌ها توی اون دوران به پرتغالی‌ها نگاه می‌کردن؛ یعنی به چشم یه فرهنگ بیگانه. این برای یه بازی Assassin’s Creed ایده خیلی جالبیه؛ این‌جا یه شینوبی مثل نائوئه رو می‌بینیم که داره تلاش می‌کنه مفهوم عدالت شخصی خودش رو به یه آرمان تبدیل کنه که بقیه هم ازش پیروی کنن، در حالی که ما به عنوان بازیکن‌ می‌دونیم اون داره به شکل ناخواسته تبدیل به عضوی از اسسین‌ها می‌شه. شاید بهتر بود تمرکز اصلی داستان روی همین موضوع می‌بود، ولی متاسفانه جستجوی شخصی نائوئه برای پیدا کردن پاسخ و معنا، به عنوان یه ماموریت جانبی در حاشیه قرار گرفته. وقتی این خط داستانی رو کشف کردین، می‌تونین هر زمانی که خواستین دنبالش برین؛ ولی نتیجه‌ش اینه که درست مثل بقیه تحقیقات توی بازی، چیزایی که این‌جا کشف می‌کنین روی قسمت‌های دیگه تاثیری نمی‌ذارن. توی پرده دوم و سوم، رشد و پسرفت نائوئه یه شکل عجیبی داره که از نظر داستانی رضایت‌بخش نیست و همین باعث شده انگیزه‌ش برای شکار ماسک‌دارها کاملاً مبهم بشه. تازه این سوال رو هم به وجود میاره که یاسوکه اصلاً چرا این‌جاست؛ چون تا شروع پرده سوم، کل انگیزه‌ش فقط کمک کردن به نائوئه بوده. فقط توی چند ساعت آخر بازیه که یاسوکه بالاخره یه انگیزه مستقل و غیرمرتبط به نائوئه پیدا می‌کنه.

شخصیت‌ها؛ عمیق مثل یه گودال کوچیک!

بازی Assassin's Creed Shadows

همه این‌ها باعث می‌شه بازی Assassin’s Creed Shadows از نظر داستانی جزو ضعیف‌ترین بازی‌های این مجموعه به حساب بیاد. بازی لحظات خیلی خوبی داره؛ مثل وقتی که نائوئه و یاسوکه کنار هم دراز می‌کشن و به ابرها نگاه می‌کنن یا وقتی که روبه‌روی دریا ایستادن و یاسوکه داره برای نائوئه درباره شگفتی‌ها و مشکلاتی که توی بقیه دنیا دیده و نائوئه حتی اسم‌شون رو هم نشنیده تعریف می‌کنه. ولی هیچ‌کدوم از این لحظات، اون حس طبیعی رو ندارن. جز چند تا لحظه خیلی خاص، سیر رابطه این دو شخصیت رو نمی‌شه خیلی راحت دنبال کرد. نتیجه رابطه‌ این دو نفر شاید کمی رضایت‌بخش باشه ولی مسیر رسیدن‌شون به اون نقطه جالب نیست. رابطه این دو نفر بخش اصلی و مهم داستان بازی شدوز به حساب میاد؛ چون بقیه شخصیت‌ها چندان جالب و به یاد موندنی نیستن. چند مورد استثنایی هم وجود داره، ولی این واقعیت که بعد از ۵۰ ساعت بازی کردن و دیدن ده‌ها شخصیت مختلف، فقط می‌تونیم اسم شش‌ تا شخصیت رو به یاد بیاریم، نشون‌دهنده ضعف کلی شخصیت‌پردازی بازیه.

توی بازی Assassin’s Creed Shadows یه سری از همین شخصیت‌ها رو هم می‌تونین جذب گروه خودتون کنین و یه چیزی شبیه شعبه غیررسمی اسسین‌ها رو توی ژاپن درست کنین. اعضای این لیگ رو می‌تونین برای کمک به نائوئه یا یاسوکه توی مبارزه‌ها صدا کنین یا از قابلیت‌هاشون برای مخفی‌کاری استفاده کنین. مثلاً ما همیشه یه شینوبی که تفنگ داشت و نارنجک پرت می‌کرد رو برای لحظاتی که نائوئه توی مبارزه کم می‌آورد کنارمون نگه می‌داشتیم. عضو دوم هم بین یه اسسین‌ که می‌تونست بی‌سر و صدا دو تا هدف رو همزمان بکشه و یه دزد دریایی که می‌تونست دشمن‌ها رو به خواب ببره و جلوی خبر کردن نیروهای کمکی رو بگیره، جابه‌جا می‌شد. ولی راهب قدرتمند، رونین مرگبار و دزد کاریزماتیک هم هر کدوم در جای خاص خودشون کاربرد داشتن. از نظر گیم‌پلی، این اعضای لیگ عالی عمل می‌کنن، اما داستان‌هاشون خیلی سریع شروع و تموم می‌شه و سر زدن بهشون توی مقر اصلی هم چیز خاصی به بازی اضافه نمی‌کنه. البته این ضعف همیشگی سری Assassin’s Creed توی شخصیت‌های همراه اختیاری بوده، ولی هنوزم دیدن شخصیت‌هایی که اولش خیلی جالب به نظر می‌رسن ولی بعدش تبدیل می‌شن به یه ابزار ساده گیم‌پلی، ناامیدکننده‌ است.

دنیای بازی؛ ژاپن زیبا ولی آشنا

بازی Assassin's Creed Shadows

طبق معمول، قوی‌ترین و بهترین بخش شدوز خود دنیای بازیه. ولی برخلاف بازی‌های قبلی Assassin’s Creed که به سبک RPG ساخته شدن، دنیای بازی Assassin’s Creed Shadows به اون اندازه عجیب یا متفاوت نیست. بازی‌های Origins و Odyssey و Valhalla روی زمان‌ها و مکان‌هایی تمرکز داشتن که قبلاً خیلی کم توی بازی‌های ویدیویی دیده شده بودن. ولی در مقایسه با اون‌ها، قبلاً بارها بازی‌هایی رو دیدیم که توی ژاپن قرن ۱۶ جریان دارن یا حداقل تا حدود زیادی از این دوران الهام گرفتن. درست مثل Assassin’s Creed III و Syndicate، بازی Assassin’s Creed Shadows توی دنیایی روایت می‌شه که قبلاً ملاقاتش کردیم و از شخصیت‌ها و رویدادهای تاریخی‌ استفاده می‌کنه که احتمالاً قبلاً زیاد درباره‌شون خوندیم. این به هیچ وجه از جذابیت دنیای بازی کم نمی‌کنه، ولی باعث می‌شه که مقایسه این بازی با بقیه بازی‌های مشابه راحت‌تر بشه و لذت کشف یه بخش تازه و ناشناخته از تاریخ رو از بین می‌بره.

با این‌که محیط بازی Assassin’s Creed Shadows کاملاً آشنا به نظر میاد، ولی به وضوح می‌شه حس کرد که یوبی‌سافت کِبِک (Ubisoft Quebec) تونسته یه دنیای خاص و منحصر به‌ فرد برای خودش خلق کنه. کوه‌های بلند و جنگل‌های انبوه با این که زیبا هستن، اما مشخصاً مسیرهایی رو برای حرکت مشخص می‌کنن که حتی نائوئه هم نمی‌تونه راحت ازشون عبور کنه. هر منطقه‌ای توی بازی مثل یه زمین‌ بازی پارکور کوچیکه. البته هنوزم دلمون برای نقشه‌های شهری قدیمی Assassin’s Creed تنگ می‌شه که می‌تونستیم روی پشت‌بوم‌هاش، کل شهر رو طی کنیم؛ ولی شدوز با مزارع باز و جاده‌های پیچ‌درپیچ، چشم‌اندازهای خیلی زیبا، گفت‌وگوهای جالبی که بین رهگذرها رد و بدل می‌شه و دنیایی که از مصر توی Origins و یونان توی Odyssey خیلی زنده‌تر و پویا‌تر به نظر میاد (چون با تغییر فصل‌ها محیط هم تغییر می‌کنه)، تونسته بازی Assassin’s Creed Shadows رو همچنان جذاب نگه داره. مثلاً می‌تونین توی فصل بهار ببینین که کشاورزها در حال کاشتن دونه هستن، تابستون همون محصولات رو در حال رشد ببینین و پاییز برگردین و شاهد برداشت محصولات باشین. البته این جزئیات ریز هیچ تاثیری روی گیم‌پلی ندارن، ولی همین چیزای کوچیک باعث می‌شه طی کردن مسیرها با اسب جذاب و سرگرم‌کننده باقی بمونه.

این مکان‌های دیدنی هم دقیقاً همون چیزی رو دارن که از یه بازی Assassin’s Creed انتظار داریم؛ ساختمون‌های مختلف با ارتفاع و شکل‌های متنوع که یه هزارتوی سه‌بعدی رو ایجاد می‌کنن که نائوئه موقع جستجوی هدف بعدی‌ بتونه به راحتی بین اونا حرکت کنه و مخفی بشه. نائوئه هم خیلی سریع حرکت می‌کنه و شاید بهترین شخصیت مجموعه از نظر پارکور باشه (البته به اندازه آرنو توی بازی Unity فرصت زیادی برای نمایش مهارت‌هاش نداره و مقایسه دقیقش سخته)، ولی حداقل مثل کاساندرا یا ایوُر دائماً به گوشه دیوار گیر نمی‌کنه یا ناخواسته از پشت‌بوم پایین نمی‌پره. حرکاتش نرم و دقیق هستن و کنترلش حس خیلی خوبی داره. هر چند یاسوکه دقیقاً نقطه مقابلشه و خیلی کند و سنگین حرکت می‌کنه، ولی حداقل گشتن توی ژاپن قرن ۱۶ با نائوئه واقعاً لذت‌بخشه.

جمع‌بندی؛ بهترین تجربه شینوبی Assassin’s Creed

بازی Assassin's Creed Shadows

بخش زیادی از مشکلات شدورز به خاطر حضور یاسوکه توی بازیه. نه به این خاطر که شخصیت بدی داره یا با بازی Assassin’s Creed Shadows همخوانی نداره، بلکه به دلیل این‌که برای جا دادن فانتزی سامورایی یاسوکه توی بازی، خیلی از چیزهایی که بازی Assassin’s Creed رو به یه بازی خوب توی این سبک تبدیل می‌کنه، کنار گذاشته شده. از طرفی داستان شینوبی نائوئه خیلی بهتر و طبیعی‌تر توی چنین بازی عمل کرده؛ این داستان کاملاً توی حلقه اصلی گیم‌پلی بازی جا میفته، جایی که باید دنبال هدف‌های مرموز بگردین، بهترین راه رسیدن بهشون رو پیدا کنین، بدون سر و صدا اون‌ها رو از بین ببرین و بدون هیچ اثری ناپدید بشین. داستان نائوئه و یاسوکه بهتر بود انسجام بیشتری داشته باشه، مخصوصاً توی تعیین یه هدف مشترک برای این دو شخصیت که بتونه باعث پیشرفت داستان و تحول شخصیت‌شون بشه. ولی حداقل از نظر گیم‌پلی نائوئه، این بهترین تجربه‌ایه که Assassin’s Creed از زمان تغییر سبک به یه بازی نقش‌آفرینی اکشن ارائه داده.

محمد قربانی

پست های مرتبط

بازی The First Berserker: Khazan؛ یه سولزلایک جذاب و نفس‌گیر

تعداد بازدید ۲۲ بازی The First Berserker: Khazan همه نشانه‌های آشنای یه…

۱۴۰۴/۰۱/۰۹

بازی‌های محبوب استیم: ۲۰ بازی برتر تمام دوران‌ به همراه آخرین تریلرها

تعداد بازدید ۱۱۰ استیم یکی از محبوب‌ترین پلتفرم‌ها برای بازی‌های کامپیوتری توی…

۱۴۰۳/۱۲/۲۷

بازی Rainbow Six Siege X؛ پیش‌نمایش اولیه

تعداد بازدید ۸۹ باور کردنی نیست که تقریباً ۱۰ سال از انتشار…

۱۴۰۳/۱۲/۲۶

دیدگاهتان را بنویسید