بتلفیلد ۶ شاید راه امن رو انتخاب کرده باشه اما دقیقاً همون چیزیه که طرفدارای قدیمی سری ازش انتظار داشتن؛ یه شوتر مولتیپلیر عظیم، پر از انفجار، بزن و بکش و لحظههایی که فقط در بتلفیلد اتفاق میافته.
بتلفیلد ۶ در بهترین حالت حس واقعی میدان نبرد رو به بازیکن میده. درگیریهای نزدیک داخل ساختمانهای نیمهسوخته شروع میشن و بعد به نبردهای دوربرد در فضای باز ختم میشن؛ جایی که کنترل نقاط نقشه مدام دست به دست میشه و همه لحظهها پرتنش هستن.
جتها و هلیکوپترها بالای سرتون رد میشن، یه امدادرسان با دستگاه شوک از وسط بارون گلوله رد میشه تا یه همتیمی رو احیا کنه که چند ثانیه قبل با C4 رفته بود برای زدن تانک و وسط همین شلوغی، یه تکتیرانداز در یه برج بلند کمین کرده که ناگهان با یه RPG دقیق، کل نقطه امنش تبدیل به یه حفره بزرگ میشه و برج شروع میکنه به فرو ریختن.
چند متر اونطرفتر هم، لاشه یه هلیکوپتر سوخته از آسمون سقوط میکنه و تیمی که توی اون بودن با چتر نجات وسط جهنم گلوله فرود میان. این لحظهها همون چیزیه که باعث میشه بتلفیلد ۶ دوباره حس اصیل بتلفیلد رو زنده کنه؛ یه هرجومرج کنترلشده که فقط یه سری دیوانه عاشق جنگ دیجیتال میتونن دوستش داشته باشن.
تریلر رسمی بتلفیلد ۶
بازگشت به ریشهها بعد از یه لغزش سنگین

بعد از تجربه پرحاشیه بتلفیلد ۲۰۴۲ که به سختی تونست حس بتلفیلدی واقعی رو منتقل کنه، استودیو بتلفیلد استودیوز (ترکیبی از تیمهای DICE, Criterion, Motive و Ripple Effect) تصمیم گرفت برای ساخت بتلفیلد ۶ به گذشته نگاه کنه تا آینده سری رو دوباره بسازه.
الهام از بتلفیلد ۳ و ۴ کاملاً در گیمپلی حس میشه. کنترل اسلحهها، طراحی نقشهها و حتی ریتم درگیریها دقیقاً بوی دوران طلایی بتلفیلد رو میده. این بار خبری از ایدههای عجیب و ساختارشکن مثل ۲۰۴۲ نیست؛ بتلفیلد ۶ میگه: «من همون بتلفیلدم که میشناختی—بیاین دوباره همهچی رو منفجر کنیم.»
بله، این رویکرد امنه و چیز کاملاً جدید یا خلاقانهای ارائه نمیده اما طرفدارای قدیمی دقیقاً همین رو میخواستن: هرجومرج تاکتیکی، جنگهای چندلایه و لحظههایی که در هیچ شوتر دیگهای تکرار نمیشن. شاید پیشرفت بزرگی محسوب نشه ولی یه بازگشت به فرم اصلیه و همین برای هیجانزده شدن کافیه.
کمپین داستانی؛ همچنان ضعیفترین بخش بتلفیلد

در مقابل، کمپین داستانی بتلفیلد ۶ همون مشکل قدیمی سری رو تکرار میکنه. با اینکه بتلفیلد همیشه در بخش مولتیپلیر میدرخشه، کمپینهای اون معمولاً در حد «قابل قبول» باقی میمونن. غیر از استثناهایی مثل بد کمپانی (Bad Company) سال ۲۰۰۸ یا سکانس جت در بتلفیلد ۳، باقی کمپینها خیلی زود از ذهن میرن.
بتلفیلد ۶ هم نیومده این جریان رو زیر و رو کنه. کمپین بیشتر یه ضمیمه محسوب میشه تا یه تجربه سینمایی کامل. ولی خب، واقعیت اینه که بیشتر بازیکنا برای داستان سراغ بتلفیلد نمیان؛ اونا میان برای انفجار، تانک، فریاد زدن «Medic» و جنگ گروهی خالص.
داستانی پر سر و صدا اما بدون عمق واقعی

بتلفیلد ۶ در بخش داستانی دقیقاً همون مسیری رو میره که بیشتر شوترهای نظامی مدرن انتخاب میکنن؛ پر از اصطلاحات نظامی، دیالوگهایی که انگار فقط نوشته شدن که در تریلر خوب به نظر برسن و کلی ادعای سیاسی بدون اینکه واقعاً چیزی برای گفتن داشته باشه.
داستان در سال ۲۰۲۷ اتفاق میافته؛ زمانی که ناتو در آستانه فروپاشی قرار گرفته. چند کشور اروپایی از اتحاد خارج میشن و این خلأ باعث میشه یک شرکت نظامی خصوصی به نام Pax Armata قدرت رو دست بگیره. این شرکت تکنولوژی پیشرفته و بودجه سنگین داره و همین باعث میشه کشورها به جای اتکا به ناتو به اون تکیه کنن و جنگی جدید علیه باقیمانده نیروهای ناتو شکل بگیره.
ما در نقش اعضای تیم Dagger 13 میجنگیم؛ یک یگان ویژه از نیروی دریایی آمریکا که وظیفه اینه که با Pax Armata مقابله کنه.
تا اینجا همه چیز پتانسیل یک داستان جدی رو داره اما مشکل وقتی شروع میشه که بتلفیلد ۶ عمداً همه چیز رو مبهم نگه میداره. شرکت Pax Armata فقط یه دشمن بیچهرهست که در حالت مولتیپلیر نقش «گروه آدم بدها» رو داشته باشه. هیچ سؤال سیاسی مطرح نمیشه، هیچ تحلیل واقعی ارائه نمیشه؛ فقط یک سناریوی کلیشهای «دشمن خصوصی – قهرمان نظامی» که صرفاً حکم تزئین برای شروع تیراندازی داره.
طراحی مراحل – همهچی قبلاً دیده شده

وقتی وارد مراحل میشیم، بازی حتی تلاش هم نمیکنه بازیکن رو سورپرایز کنه. بر خلاف کال آو دیوتی که در نسخههای اخیرش با مراحل نیمهآزاد و مخفیکاری اجتماعی بازی کرده، بتلفیلد ۶ سراغ فرمول کلاسیک خطی رفته و بدجوری هم اجراش کرده. این فرمول شامل موارد زیره:
- مرحله مخفیکاری با دید در شب
- اسنایپر روی تپه
- سکانس اجباری تانک
- لحظهای که باید از داخل یه تیربار سنگین همهچی رو شخم بزنی
همه اینها رو قبلاً در صد تا بازی دیگه دیدیم و بهتر هم دیدیم.
گانپلی قوی، اما هوش مصنوعی خوابآلود

تیراندازی مثل همیشه در بتلفیلد ۶ محکمه؛ لگد اسلحه، حس اصابت گلوله و صداگذاری جذاب باعث میشه هر شلیک لذتبخش باشه. اما دشمنها یا پشت سنگر قفل میکنن و تکون نمیخورن یا بیفکر به سمت شما حمله میکنن.
حتی سیستم تخریبپذیری محیط که یکی از شاخصههای بتلفیلده، اینجا بیشتر برای حذف تکتیراندازهای مزاحم استفاده میشه تا ایجاد تاکتیکهای جدید.
مولتیپلیر بتلفیلد ۶ – بازگشت باشکوه به فرمول کلاسیک

خوشبختانه بتلفیلد ۶ در بخش مولتیپلیر کاملاً احیا میشه و دوباره همون حس بتلفیلد اصیل و پرهرجومرج رو به بازیکن میده. تصمیم بحثبرانگیز نسخه قبل یعنی سیستم متخصصها (Specialists) کنار گذاشته شده و بازی دوباره به کلاسیکترین ساختار سری برگشته: چهار کلاس مشخص، کاربردی و قابل فهم.
چهار ستون اصلی میدان نبرد

- Assault – خطشکن تیم
- مناسب بازیکنایی که دوست دارن مستقیم برن وسط درگیری
- مجهز به لانچر تخریب دیوار، سرعت بالای تصرف اهداف و مقاومت بیشتر در برابر انفجار
- میتونه برای نفوذ به نقاط بسته از نردبان و شلیک نفوذی استفاده کنه
- Engineer – کابوس وسایل نقلیه
- متخصص تعمیر تانکهای خودی با شعلهبُر
- مجهز به موشکانداز و مین برای شکار وسایل نقلیه دشمن
- حضورش در نقشههایی که تانک و هلیکوپتر زیادن، حکم مرگ و زندگی رو داره
- Support – پزشک و تامینکننده مهمات
- احیای سریع همتیمیها + مهمات نامحدود برای تیم
- میتونه پوشش موقتی ایجاد کنه که هنگام احیا یا استقرار LMG در امان باشین
- یکی از مهمترین کلاسها برای حفظ ریتم حمله در درگیریهای طولانی
- Recon – چشم تیزبین تیم
- اسنایپر تخصصی با قابلیت مارک کردن دشمنها از راه دور
- مناسب کنترل خطوط دید و مهار پیشروی تیم مقابل
- چند هدشات دقیقش میتونه کل فشار یک جناح رو بخوابونه
حس همکاری – همون چیزی که بتلفیلد رو خاص میکنه

بتلفیلد ۶ فقط به کشتن دشمن خلاصه نمیشه و هر کلاس نقش مؤثری در نتیجه نبرد داره. حتی اگر کیل زیادی ثبت نکنین، تعمیر یه تانک، علامتگذاری یه موقعیت یا نجات یه همتیمی میتونه روند نبرد رو عوض کنه.
همکاری بین قابلیتها خیلی خوب طراحی شده. برای مثال:
- Support پوشش میده که Assault جلو بره و پرچم رو سریعتر تصرف کنه
- Engineer تانک رو سرپا نگه میداره که Recon محیط رو پاک کنه و مسیر امن بشه
همین تعاملهاست که باعث میشه مولتیپلیر بتلفیلد ۶ حس «جنگ تیمی واقعی» بده نه فقط یه شوتر سریع با تعداد کیلهای زیاد در زمان اندک.
سلاحهای امضادار هر کلاس – مفید ولی کمی کماثر

در بتلفیلد ۶ هر کلاس یک نوع سلاح «امضادار» داره که اگه ازش استفاده کنین، چند باف محسوس دریافت میکنین.
مثلاً:
- Recon وقتی اسنایپر دستش میگیره، تکان سلاح کمتر میشه و نشونهگیری دقیقتر حس میشه.
- Assault با AR یا SMG، ثبات بیشتری در شلیک از کمر (Hip-Fire) میگیره.
- Support با LMG بهتر کنترل میشه و ریکویل نرمتری حس میکنه.
- Engineer با شاتگان یا سلاح ضد وسایل نقلیه کارآمدتر میشه.
آزادی در انتخاب سلاح – مزیت یا ضربه به هویت کلاسها؟

یه تغییر کوچک اما مهم اینه که هر کلاس میتونه از هر نوع سلاحی استفاده کنه (مگر در حالتهایی که سلاحها محدود شدن).
این موضوع دو نتیجه داره:
نکات مثبت:
- راحتتر میشه با هر سلاحی چالشهای مختلف رو انجام داد و XP جمع کرد.
- بازیکن مجبور نیست فقط برای استفاده از یک اسلحه خاص، کلاس رو تغییر بده.
نکات منفی:
- هویت کلاسها یه مقدار رقیق شده؛ مثلاً یه Engineer با اسلحه Assault وارد میشه و عملاً حس مرزبندی بین نقشها کمتر میشه.
- اون حس «چهار ستون متفاوت» کمی ضربه میخوره.
در کل، این ویژگی آزادی عمل خوبی میده، اما شاید از حس ساختار تاکتیکی و وابستگی به نقشها که همیشه هسته اصلی بتلفیلد بوده، کمی کم کنه.
سیستم حرکتی جدید – اسم عجیب، تغییرات محدود

سیستم حرکت جدید با اسم Kinesthetic Combat System معرفی شده؛ یه اصطلاح بازاری برای گفتن اینکه:
- کنترل روی لِین دادن، اسلاید کردن و تغییر وضعیت بین حالت نشسته، خوابیده و در حال حرکت روانتر شده.
- درگیر شدن با دشمن میتونه پویاتر و کمی شبیه بازیهای سریعتر مثل Apex حس بشه.
اما حقیقت اینه که تفاوت وحشتناکی با نسخههای قبلی ایجاد نمیکنه؛ بیشتر شبیه یه ارتقای نرم و منطقیه تا یک انقلاب در سیستم حرکتی.
حرکت تاکتیکی و لحظات سینمایی – جایی که بتلفیلد ۶ جون میگیره

سیستم حرکتی جدید بتلفیلد ۶ شاید انقلابی نباشه، اما چند قابلیت جدید باعث شده میدان نبرد زندهتر و سینماییتر به نظر برسه.
- حالا میتونین در حال دویدن با حالت نیمخیز (Crouch Sprint) حرکت کنین؛ ترکیبی از سرعت و کمدیدهشدن که برای نقشههای بزرگ عالیه.
- قابلیت خم شدن از گوشهها و تکیه دادن سلاح (Lean & Mount) کمک میکنه درگیریها تاکتیکیتر بشن.
- شاید جالبترین ویژگی، کشیدن همتیمی زخمی زیر آتش دشمن باشه؛ لحظهای که وسط انفجار و تیر، همتیمی رو با یه دست میکشین عقب و با دست دیگه شلیک میکنین؛ دقیقاً همون جنس هرجومرج قهرمانمحور که بتلفیلد رو خاص میکنه.
این ویژگیها انقلابی نیستن اما بخشی از هویت تازه بتلفیلد ۶ رو میسازن. در حالی که بازی داره به فرمول قدیمی برمیگرده، این جزئیات باعث میشن حس کنین با نسخهای بهروزرسانیشده طرفین، نه فقط یه کپی از گذشته.
نقشهها و حالتها – جایی که هسته واقعی بازی خودش رو نشون میده

قبل از اینکه نسخه نهایی بررسی بشه، چیزی که مشخصه اینه که بتلفیلد ۶ در حالتهای اصلی خودش میدرخشه:
- Conquest و Rush هنوز شریان اصلی بتلفیلد هستن؛ این یعنی جنگ چند لایه با تانک، هلیکوپتر، پیادهنظام و خطوط نبردی که مدام جابهجا میشن.
- مودهای کوچیکتر مثل Team Deathmatch یا King of the Hill همچنان این حس رو میدن که برای دنیای بتلفیلد زیادی سادهسازی شدن؛ انگار دارید یه بازی اشتباهی رو در پلتفرم اشتباه بازی میکنین. ولی اینا رو هم راحت میشه نادیده گرفت.
نقشههایی که تا اینجا معرفی شدن، ترکیب خیلی خوبی از نقاط انسدادی، فضاهای شهری متراکم، زمینهای مناسب نبرد وسایل نقلیه و مسیرهای هوشمند برای پیادهنظام دارن. هنوز چند تا از نقشهها نیاز به تجربه بیشتر دارن اما تا اینجای کار، تنوع و طراحی محیط در سطح مطلوبیه.
نقاط قوت
- شلیکها وزن و تأثیر دارن — گانپلی تمیزه و هر شلیک واقعاً حس میشه.
- سیستم کلاسیک نقشها واضح و کاربردیه — هر کلاس وظیفه مشخصی داره و همهشون قابل بازی هستن.
- گجتها و تواناییهای خاص هر کلاس باعث تنوع واقعی لوداوتها میشن — ترکیب تیمی معنا پیدا کرده.
- حرکت نیمخیز سریع (Crouch Sprint) و کشیدن همتیمی زخمی زیر آتش دو تا از جذابترین اضافههای نسخه جدید هستن و نبردها رو سینماییتر میکنن.
نقاط ضعف
- کمپین تکنفره داستان دندانگیری نداره — شروع امیدوارکنندهست ولی سریع فراموش میشه.
- مراحل داستانی بیشتر شبیه تیک زدن چکلیست استاندارد شوترهای نظامی هستن تا تجربهای خلاقانه یا خاطرهساز.



