صفحه اصلی > مقاله : بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها که هنوزم در سال ۲۰۲۵ ما رو شگفت‌زده می‌کنن

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها که هنوزم در سال ۲۰۲۵ ما رو شگفت‌زده می‌کنن

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها اونایی‌ هستن که تا مدت‌ها بعد از تموم شدن بازی در ذهن‌مون می‌مونن. نبردهایی که شکست‌ دادن دشمن تقریباً غیرممکنه، منظره‌های چشم‌گیر و وسیع، دیدارهای صمیمی با شخصیت‌های دیگه یا لحظه‌هایی پر از تنش.

چه با پشتکار خودمون باشه، چه با داستان‌گویی استادانه‌ی سازندگان، بازی‌ها قدرتی بی‌رقیب برای غافلگیر کردن‌ و تاثیرگذاری دارن. گاهی این لحظات با صحنه‌های مرگ‌های شوکه‌کننده در بازی‌ها یا داستان‌های فراموش‌نشدنی گره می‌خورن ولی لزوماً غم‌انگیز نیستن.

خرید PS5 Pro

یه نکته‌ی مهم: بعضی از لحظات این فهرست ممکنه شامل اسپویل (افشای داستان) باشن، پس با احتیاط بخونین.

نبرد چهار پادشاه آسمانی در Black Myth: Wukong

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - نبرد چهار پادشاه آسمانی در Black Myth: Wukong

این از اون لحظه‌های نادره که بازی‌ حس پیروزی‌ رو واقعاً بهتون برمی‌گردونه؛ نه فقط با امتیاز و ارتقا، بلکه با یه تجربه‌ی خیره‌کننده. در Black Myth: Wukong بعد از شکست دادن غول آخر در کوه «می»، بازی یه نبرد سینمایی با چهار پادشاه شمال، شرق، جنوب و غرب براتون آماده کرده که واقعاً یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌های پارسال بود.

این‌جا دیگه خبری از یه چالش سنگین نیست — بازی خودش می‌دونه به اندازه‌ی کافی جنگیدین — اما عظمت این چهار موجود افسانه‌ای در مه، با اون طراحی چشم‌گیر و مقیاس عظیم، باعث می‌شه حس کنین خودتون یکی از خدایان شدین.

این نبرد مخفی فقط بعد از تموم کردن فصل ششم بازی و شکست غول نهایی آزاد می‌شه. کافیه از منوی اصلی دوباره وارد بازی بشین و به سمت برج بزرگ (Great Pagoda) برگردین. به‌ عنوان پاداش اضافه، این نبرد عظیم یه‌کم هم به داستان بازی گره خورده و باعث شده طرفدارها کلی نظریه درباره‌ی منشأ واقعی این پادشاه‌ها بسازن. آیا فقط یا توهم بودن؟ هنوز کسی مطمئن نیست.

Hades: پایان واقعی

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Hades: پایان واقعی

پایان واقعی در بازی هیدیز یکی از اون بخش‌هاییه که هیچ‌وقت از ذهن آدم پاک نمی‌شه. خیلی از بازیکنا حتی بعد از چند بار فرار از دنیای زیر زمین هم متوجهش نمی‌شن اما وقتی بالاخره بهش می‌رسین، حس رضایت و تکمیل داستان واقعاً فوق‌العاده‌ست.

برای دیدن پایان واقعی باید ۱۰ بار از دنیای زیرزمین فرار کنین. شخصیت زاگریوس (Zagreus) باید تمام گفت‌وگوهای مادرش پرسفونه (Persephone) رو تموم کنه تا در نهایت اون تصمیم بگیره به دنیای زیرزمین برگرده و خانواده دوباره دور هم جمع بشن. در خاتمه بازی هم یه جشن بزرگ برگزار می‌شه که تقریباً تمام شخصیت‌ها در اون حضور دارن و حس یه پایان کامل رو به بازیکن می‌ده.

هیدیز با این پایان، یکی از کامل‌ترین نمونه‌هاییه که نشون می‌ده چطور روایت، موسیقی و طراحی هنری می‌تونن دست به دست هم بدن و یه لحظه‌ی ماندگار در بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها بسازن.

Disco Elysium: کشف اینسولندیَن فَسمید

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Disco Elysium: کشف اینسولندیَن فَسمید

یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها بدون شک به صحنه‌ی رویارویی با موجود افسانه‌ای اینسولندیَن فَسمید (Insulindian Phasmid) در بازی دیسکو الیزیوم (Disco Elysium) تعلق داره. یه بازی‌ که پر از احساسات متضاده ــ از دلشکستگی تا آرامش ــ و این بخش، اوج اون تضاده.

در بیشتر طول بازی، این موجود به‌ عنوان یه افسانه‌ی بی‌اساس شناخته می‌شه؛ چیزی که فقط ماجراجوهای خسته و نظریه‌پردازهای عجیب دنبالش می‌گردن. اما وقتی در سکوتی سنگین، صدای خش‌خش علف‌ها به گوشی می‌رسه و اون حشره‌ی غول‌پیکر و عجیب از دل مه بیرون میاد، بازی یه‌دفعه از حالت کارآگاهی به یه لحظه‌ی فلسفی و شاعرانه تبدیل می‌شه.

جالب‌ترین بخش اینه که بر خلاف انتظار، همکار هَری یعنی کیم هم فَسْمید رو می‌بینه و حتی ازش عکس می‌گیره. هیچ توضیح ماورایی یا توجیه روانی در کار نیست. اون موجود واقعاً وجود داره. لحظه‌ای ناب، غافلگیرکننده و پر از معنا که به‌ راحتی در ذهن هر بازیکن حک می‌شه.

Red Dead Redemption 2: آخرین اسب‌سواری آرتور

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Red Dead Redemption 2: آخرین اسب‌سواری آرتور

حالا از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها حرف می‌زنیم محاله از مأموریت پایانی رد دد ریدمپشن ۲ (Red Dead Redemption 2) بگذریم؛ جایی که آرتور مورگان (Arthur Morgan) آخرین سواریش رو انجام می‌ده و ما رو با یکی از حساس‌ترین پایان‌های تاریخ بازی‌ها روبه‌رو می‌کنه.

در طول بازی و از مدت‌ها قبل می‌دونستیم که آرتور به خاطر بیماری سِل دیر یا زود می‌میره، اما هیچ‌کس برای اون وداع آرام و دردناک آماده نبود. وقتی موسیقی That’s The Way It Is شروع می‌شه و آرتور با نگاهی سنگین خاطراتش رو مرور می‌کنه ــ از چهره‌ی دوستانی که در طول مسیر پیدا کرده تا تپه‌های غرق در نور غروب ــ می‌فهمیم زمان خداحافظی نزدیکه.

بازی دو نسخه‌ی متفاوت از این لحظه داره: یکی برای بازیکن‌های High Honor و یکی برای Low Honor. اما هر دو مسیر به یه چیز ختم می‌شن — یه خداحافظی زیبا، تلخ و باشکوه.

Metal Gear Solid 4: اسنیک  در تونل مایکروویو

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Metal Gear Solid 4: اسنیک  در تونل مایکروویو

صحنه‌ی تونل مایکروویو در متال گیر سالید ۴ (Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots) یکی از اون لحظه‌هاییه که هنوز هم فراموش نمی‌شه. هر چند بازی هنوز فقط روی پلی‌استیشن ۳ در دسترسه (و شایعاتی درباره‌ی انتشار نسخه‌ی مدرن اون وجود داره)، اما برای خیلی از طرفدارها، این بخش نقطه‌ی اوج داستان سالید اسنیک (Solid Snake) بود.

وقتی برای اولین بار وارد تونل می‌شدیم، حس می‌کردیم شاید اگه دکمه رو محکم‌تر فشار بدیم، اسنیک سریع‌تر پیش می‌ره. اما هر قدمش زیر تابش گرما و پرتو، با فریاد و نفس‌ زدن همراه بود. اون‌جا بود که خیلی‌ها فکر می‌کردن اسنیک قراره بمیره؛ در یه تونل تنگ، بدون قهرمان‌ بازی.

صحنه‌ی تونل مایکروویو فقط یه گیم‌پلی سخت نبود؛ یه روایت سینمایی بود از درد، پایداری و انسانیتی که پشت چهره‌ی یه سرباز پنهان شده بود. همین تلفیق داستان و گیم‌پلیه که باعث شد این لحظه به یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها تبدیل بشه — جایی که بازیکن و شخصیت یکی می‌شن و فقط یه چیز باقی می‌مونه: تلاش برای زنده موندن.

The Elder Scrolls IV: Oblivion – اولین طلوع در جهان باز

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - The Elder Scrolls IV: Oblivion – اولین طلوع در جهان باز

خروج از سیاه‌چال ابتدایی در آبلیویون بدون شک یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین تجربه‌هاست؛ لحظه‌ای که تقریباً ۲۰ سال بعد از انتشار اولیه، هنوز هم در ذهن طرفدارها زنده‌ست.

با انتشار نسخه‌ی بازسازی‌شده‌ی بازی در سال ۲۰۲۵، خیلی از گیمرها دوباره همون حس قدیمی رو تجربه کردن. وقتی از تونل تاریک و تنگ بیرون می‌آییم و نور خورشید برای اولین بار روی زمین، آسمون و طبیعت گسترده‌ی اطراف می‌تابه، تازه می‌فهمیم با چه دنیای بزرگی روبه‌رو شدیم. اون لحظه، دیگه فقط یه بازی نبود — یه کشف واقعی بود.

این‌جاست که بعد از ساعت‌ها آموزش و سر و کله زدن در فاضلاب‌ها، ناگهان همه‌ چیز باز می‌شه؛ آزادی، کنجکاوی و حس ماجراجویی. برای کسایی که اِلدر اسکرولز (The Elder Scrolls) رو تجربه کردن، این لحظه یه نقطه‌ی عطفه — جایی که بازی از یه مجموعه ماموریت ساده به یه دنیای زنده تبدیل می‌شه. همین حس رهایی و شگفتی باعث شد خروج از سیاه‌چال آبلیویون یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها در تاریخ باشه.

The Last Guardian – لحظه‌ جلب اعتماد تریکو

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - The Last Guardian – لحظه‌ جلب اعتماد تریکو

هیچ‌چیز به اندازه‌ی لحظه‌ای که تریکو (Trico) بالاخره بهتون اعتماد می‌کنه، نمی‌تونه در این بازی تأثیرگذار باشه. در شروع د لست گاردین (The Last Guardian) هیچ توضیح خاصی در مورد داستان وجود نداره. به‌ عنوان یه کودک در ته یه گودال بیدار می‌شین و یه موجود غول‌پیکر زخمی و خشمگین کنار شماست؛ و هر بار که می‌خواید بهش کمک کنین، با خشونت شما رو پس می‌زنه.

اما کم‌کم با صبر و مهربونی، با غذا دادن و مراقبت، یخش باز می‌شه. اون دیگه یه هیولا نیست، یه موجوده که مثل خودتون دنبال پناهگاهه. وقتی بالاخره زخم‌هاش درمان می‌شن، اون لحظه‌ایه که بازی واقعاً معنا پیدا می‌کنه — یه ارتباط جالب بین انسان و موجودی خیالی که با موسیقی تاکشی فوروکاوا (Takeshi Furukawa) به اوج می‌رسه.

از همون‌جا مسیر بازی عوض می‌شه. دیگه فقط یه ماجراجویی نیست و یه رابطه‌ی واقعی شکل می‌گیره — رابطه‌ای که باعث شد اعتماد تریکو تبدیل بشه به یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها در تمام دوران.

Super Metroid – فداکاری بچه متروید

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Super Metroid – فداکاری بچه متروید

شاید هیچ صحنه‌ای مثل فداکاری بچه متروید (Baby Metroid) در بازی سوپر متروید (Super Metroid) تا این اندازه در ذهن بازیکن‌ها ماندگار نباشه. از بازی قبلی می‌دونیم که ساموس آران (Samus Aran) یا دلش به حال بچه‌ متروید سوخته یا فقط اون رو برای تحقیقات تحویل گرفته؛ اما حالا، در اوج نبرد نهایی با مادر برِین (Mother Brain)، حقیقت رابطه بین‌شون روشن می‌شه.

در لحظه‌ای که همه‌ چیز تموم‌شده به‌ نظر می‌رسه، بچه متروید ظاهر می‌شه؛ اون دچار تغییر شده، زخمیه و آسیب‌ دیده اما هنوز ساموس رو به‌ عنوان مادرش می‌شناسه. درست زمانی که مادر برِین می‌خواد ضربه‌ی آخر رو بزنه، اون خودش رو سپر می‌کنه که ساموس رو نجات بده — یه فداکاری ناب و دردناک که هنوزم بعد از سال‌ها گیمرها رو تحت تاثیر قرار می‌ده.

این سکانس کوتاه، یادآور رحمتی نادر در دنیایی بی‌رحمه و نشون می‌ده که حتی در تاریک‌ترین بازی‌ها هم وفاداری می‌تونه معنای تازه‌ای پیدا کنه — بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها در تمام تاریخ.

God of War: Ragnarok – بازگشت از مرگ

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - God of War: Ragnarok – بازگشت از مرگ

نبرد کریتوس (Kratos) با ثور (Thor) در گاد آو وار: رگناروک (God of War: Ragnarok) بدون شک یکی از هیجان‌انگیزترین و غافلگیرکننده‌ترین لحظات چند سال اخیر دنیای گیمینگ به‌ حساب میاد. از همون لحظه‌ای که فهمیدیم قراره با ثور روبه‌رو بشیم، همه می‌دونستیم این مبارزه قراره به‌یاد‌موندنی باشه — و بازی ناامیدمون نکرد.

نبرد پر از تنوع و تاکتیکه؛ ثور با اون قدرت وحشتناک و سرعت غیرمنتظره‌ش می‌تونه در چند ثانیه فاصله‌ی خودش رو کم کنه و ضربه‌ی مهلک بزنه. بازیکن‌ها خیلی زود می‌فهمن که حمله‌ی کورکورانه جواب نمی‌ده؛ باید دفاع کرد، جاخالی داد و با دقت ضد حمله زد.

اما لحظه‌ی خاص این نبرد جاییه که بعد از چند فاز سخت، ثور کریتوس رو می‌کشه. صفحه‌ی Game Over ظاهر می‌شه و بازیکن برای چند ثانیه گیج می‌مونه تا این‌که ناگهان ثور خودش وارد صحنه می‌شه و کریتوس رو از مرگ برمی‌گردونه — درست از وسط همون صفحه‌ی Game Over.

این اتفاق نه‌ تنها از نظر گیم‌پلی خیره‌کننده‌ست، بلکه مرز بین روایت و بازیکن رو می‌شکنه. اون لحظه‌ایه که بازی بهتون نشون می‌ده حتی شکست هم می‌تونه بخشی از داستان باشه — و همین باعث شده این سکانس یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها در سال‌های اخیر باشه.

Portal 2 – پرتال روی ماه

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Portal 2 – پرتال روی ماه

هیچ چیزی مثل لحظه‌ی نهایی پرتال ۲ (Portal 2) نمی‌تونه ذهن بازیکن رو منفجر کنه. بعد از ساعت‌ها حل پازل و تقابل با گلدوس (GLaDOS) و ویتلی (Wheatley)، به مرحله‌ای می‌رسیم که همه‌چیز داره فرو می‌پاشه — زمان تصمیم‌گیریه و فقط یه راه باقی مونده.

در این نقطه، تمام دو بازی قبلی فقط یه کار یادمون دادن: ساخت پرتال. اما وقتی سقف تأسیسات از هم می‌پاشه و نور ماه از دور دیده می‌شه، جرقه‌ای در ذهن‌مون می‌زنه — چرا پرتال رو اون‌جا باز نکنیم؟

لحظه‌ای که بازیکن پرتال رو روی سطح ماه می‌زنه و به‌ همراه ویتلی به فضا کشیده می‌شه، ترکیبیه از شوک، خلاقیت و عظمت بصری که تا مدت‌ها فراموش نمی‌شه. این سکانس نه‌ فقط یکی از خلاقانه‌ترین پایان‌های تاریخ بازی‌سازی به حساب میاد، بلکه نمونه‌ای بی‌نقص از هم‌زمانی گیم‌پلی و روایت هم هست.

در نهایت، پرتال روی ماه به‌ حق یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها در تمام دوران محسوب می‌شه — لحظه‌ای که به ما یادآوری می‌کنه نبوغ واقعی، در ساده‌ترین ایده‌ها پنهانه.

Silent Hill 2 – ورود هرم‌سر 

بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها - Silent Hill 2 – ورود هرم‌سر 

هیچ صحنه‌ای به اندازه‌ی نخستین رویارویی با هرم‌سر (Pyramid Head) در سایلنت هیل ۲ (Silent Hill 2) نمی‌تونه اضطراب و وحشت خالص رو منتقل کنه.

همه‌ چیز از یه راهرو باریک شروع می‌شه؛ صدای قدم‌های جیمز با نویز سنگین تلویزیون ترکیب شده و فضای خفقان‌آور بازی رو دوچندان می‌کنه. در انتهای مسیر، پشت میله‌های زنگ‌زده، یه موجود ساکت و ایستاده دیده می‌شه — هرم‌سر. بدون هیچ حرکتی فقط نگاه می‌کنه. ولی هنوزم حس حضورش تا مغز استخون نفوذ می‌کنه.

وقتی بعدها دوباره وارد اتاقی می‌شین که اون هم اون‌جاست، همه‌ چیز به هم می‌ریزه. اون دو موجود وحشی رو خیلی راحت از پا در میاره — دشمن‌هایی که شما برای شکست‌شون به زحمت می‌افتین. جیمز خودش رو داخل کمد پنهان می‌کنه، ولی حس می‌کنه هرم‌سر می‌دونه اون اون‌جاست. فقط تصمیم گرفته بعداً سراغش بیاد.

این معرفی نه با اکشن یا موسیقی پرهیاهو، بلکه با سکوت و حس تهدید مداوم شکل می‌گیره. همون‌جا بازیکن می‌فهمه که سایلنت هیل ۲ قراره چیزی فراتر از یه بازی ترسناک باشه — یه کابوس روانی تمام‌عیار و یکی از بزرگ‌ترین لحظات بازی‌ها که هنوز هم لرزه به تن هر بازیکنی می‌ندازه.

محمد قربانی

پست های مرتبط

بازی Project Spectrum؛ دلتا فورس با چاشنی وحشت؟

تعداد بازدید ۲۸ بازی Project Spectrum کاریه از تیم جِید (Team Jade)…

۱۴۰۴/۰۷/۱۵

ترفندهای مولتی‌پلیر بلک‌آپس ۷

تعداد بازدید ۴۳ بازی کال آو دیوتی: بلک‌آپس ۷ (Call of Duty:…

۱۴۰۴/۰۷/۱۳

گران‌ترین خریدهای تاریخ گیمینگ

تعداد بازدید ۴۸ با گذشت زمان، بیشتر صنایع به سمت ادغام و…

۱۴۰۴/۰۷/۱۲

دیدگاهتان را بنویسید