صفحه اصلی > مقاله : بهترین سکانس‌های آغازین دنیای بازی

بهترین سکانس‌های آغازین دنیای بازی

اولین برداشت همیشه مهمه و این موضوع در مورد بازی‌های ویدیویی هم صدق می‌کنه. با وجود این‌که تعداد زیادی بازی تلاش می‌کنن توجهتون رو به هر روشی به خودشون جلب کنن، این ساعات اولیه بازی‌هاست که اهمیت زیادی دارن. خیلی وقت‌ها گیمرا براساس چند ساعت اول تصمیم می‌گیرن که ارزشش رو داره وقت بیشتری روی یه بازی بذارن یا نه. البته استثناهایی هم وجود داره که ممکنه بازی آروم شروع بشه ولی بعد از مدتی تجربه بازی خیلی غنی‌تر بشه، ولی در اغلب مواقع اولین برداشت حرف اول رو می‌زنه.
با رشد مداوم دنیای بازی‌ها، گیمرها سکانس‌های آغازینی رو دیدن که واقعاً فوق‌العاده‌ان و حتی می‌تونن با بزرگ‌ترین فیلم‌های پرفروش رقابت کنن. اگرچه لازم نیست هر شروعی یه تجربه سینمایی پر از اکشن باشه. بعضی وقت‌ها، گیمر فقط نیاز داره با سیستم‌های بازی آشنا بشه و بازی رو شروع کنه.
خوشبختانه، تو دنیای بازی‌ها نمونه‌های فوق‌العاده‌ای از سکانس‌های آغازین وجود داره که هر کدوم به شکل‌های مختلفی تاثیرگذار هستن و توی این لیست، بهترین‌های اون‌ها انتخاب شدن.

خرید کنسول

 

۱۰. Marvel’s Spider-Man

اولین ورود Insomniac به دنیای اسپایدرمن یه شروع سینمایی عالی داره و گیمرا رو بعد از یه مقدمه کوتاه به‌سرعت وارد نقش قهرمان محبوبشون می‌کنه.
بازی با آپارتمان آشفته پیتر پارکر شروع می‌شه. به جای این‌که داستان آشنای شروع زندگی Spider-Man رو دوباره روایت کنه، بازی به یه پیتر باتجربه می‌پردازه که به‌عنوان دانشمند برای گذران زندگی تقلا می‌کنه و هم‌زمان به‌عنوان اسپایدرمن محله مشغول مبارزه با جرم و جنایته.
پیتر تمام انرژی یه جوان بیست و چند ساله دست‌وپاچلفتی رو داره که تازه داره وارد دنیای بزرگسالی می‌شه. اون توی آپارتمان کوچیکش توی نیویورک دنبال تجهیزاتش می‌گرده. بعد از این‌که لباسش رو می‌پوشه، از پنجره بیرون می‌پره و روی پشت‌بوم‌های نیویورک شروع به حرکت می‌کنه.
چند دقیقه بعد از شروع، کنترل به گیمر سپرده می‌شه و می‌تونید تو خیابون‌های نیویورک با گرافیکی فوق‌العاده تاب‌ بخورید.
این سکانس از ابتدا تا انتها به‌طرز بی‌نقصی گیمر رو با نسخه پیتر پارکر و اسپایدرمن استودیوی Insomniac آشنا می‌کنه و حتی برای طرفدارای معمولی این دنباله بازی‌ها هم یه حس نوستالژیک قوی ایجاد می‌کنه.

۹. DOOM

بعضی بازی‌ها نیازی به مقدمه طولانی ندارن و ریبوت بازی DOOM توی سال ۲۰۱۶ قطعاً یکی از اون‌هاست. بر خلاف تصور خیلیا، این بازی یه داستان و دنیاسازی خیلی خوب هم داره. ولی این داستان بیشتر برای اینه که به شما یه بهونه بده تا با سرعت بالا انبوهی از شیاطین رو نابود کنید.
بازی DOOM تو همون چند ثانیه اول یه اسلحه به دست گیمر می‌ده و اکشن پرانرژی بازی هیچ‌وقت قطع نمی‌شه. سادگی داستان کمک می‌کنه که نیازی به یه آموزش طولانی نباشه. بازی بهت یاد می‌ده هر چیزی که حرکت می‌کنه رو به صورت سریع و کارآمد بزنی و بعدش تو رو به یه ماموریت برای پاک‌سازی دنیا از شیاطین می‌فرسته.
سکانس اول بازی با مشت‌ زدن Doom Slayer به دستگاه اینترکامی تموم می‌شه که صدای دکتر ساموئل هیدن (Samuel Hayden) رو پخش می‌کنه که همون دانشمندیه که باعث تهاجم شیاطین شده. هم‌زمان با نمایش عنوان بازی روی صفحه، موسیقی هِوی متال هم پخش می‌شه.
بعد از محو شدن عنوان و قطع شدن موسیقی، صدای آماده‌ شدن شاتگان Doom Slayer دقیقاً به‌موقع شنیده می‌شه.

۸. Halo: Combat Evolved

درست شبیه DOOM، بازی Halo: Combat Evolved هم شما رو خیلی سریع وارد اکشن می‌کنه، هر چند نه به سرعت همون بازی همتای شیطان‌کشی Doom.
بعد از معرفی کوتاه Master Chief و دستیار هوش مصنوعیش Cortana، اونا برای مبارزه با Covenant که به کشتی Pillar of Autumn حمله کردن، فرستاده می‌شن.
اکشن بازی به سرعت اوج می‌گیره و Master Chief باید راه خودش رو از میان نیروهای Covenant باز کنه تا به آخرین شاتل برای فرار برسه. توی این مسیر، گیمر همراه با تفنگدارای دیگه مبارزه می‌کنه و در نهایت کشتی رو به مقصد پایگاه Halo ترک می‌کنه. این گیم‌پلی، مفهوم نسبتاً ساده‌ای داره ولی به خوبی شما رو با دنیای بازی آشنا می‌کنه و انگیزه‌های Master Chief رو نشون می‌ده.
هرچند این مقدمه تو زمان خودش عالی بود، بعد از انتشار نسخه پیش‌درآمد یعنی Halo: Reach، اهمیت بیشتری پیدا کرد. نسخه Reach به وقایعی که منجر به اولین بازی این سری شد می‌پردازه و نقش Cortana در مقابله با مهاجمان Covenant رو برجسته می‌کنه.
در نتیجه اگه داستان پیش‌درآمد رو بدونید، لایه جدیدی از اهمیت به سکانس آغازین این بازی اضافه می‌شه.

۷. Prey

بازی Prey با یه رویکرد کلاسیک و هوشمندانه شروع می‌شه: «هیچ‌چیز اون‌طور که به نظر میاد نیست» و از همون اولی بازی انتظارات شما رو به چالش می‌کشه. این شبیه‌سازی که شما رو توی داستان خودش غرق می‌کنه، از همون اول یه حس پارانویا درست می‌کنه که محور اصلی کل تجربه بازیه.
اولش به نظر میاد شخصیت اصلی یعنی Morgan Yu، یه مدیر اجراییه که توی یه پنت‌هاوس شیک زندگی می‌کنه و با هلیکوپتر به محل کارش می‌ره. اما در واقعیت، همه این‌ها یه فریب بزرگه و کل بازی توی یه ایستگاه فضایی جریان داره.
شروع بازی مثل فیلم Groundhog Day هی تکرار می‌شه و خیلی سریع یه حس ناآرامی به گیمر القا می‌کنه. مدت زیادی طول نمی‌کشه که حقیقت آشکار و محیط واقعی بازی مشخص می‌شه. اما این سوال رو مطرح می‌کنه که توی طول سفر، گیمر می‌تونه به چه چیز یا چه کسی اعتماد کنه.
این بازی، شروع یه کلاس درس عالی توی تغییر انتظارات بازیکن‌هاست و هم‌زمان بستری فوق‌العاده برای ساختن دنیای بازی فراهم می‌کنه. با وجود انتقادات در مورد این‌که بازی شباهتی به نسخه ۲۰۰۶ به جز در اسمش نداره، ریبوت ۲۰۱۷ به خاطر همین شروع درخشان هم که شده، ارزش تجربه رو داره.

۶. Uncharted 2: Among Thieves

دومین بازی از سری Uncharted که استودیو Naughty Dog ساخته با یه شروع نفس‌گیر و پر از هیجان که به راحتی می‌تونست توی یه فیلم Indiana Jones هم جا بگیره، فوراً شما رو وارد ماجرا می‌کنه.
داستان Among Thieves با بیدار شدن Nathan Drake کاوشگر جسور شروع می‌شه که به‌ شدت زخمی شده و توی یه واگن قطار قرار داره. خیلی زود هم مشخص می‌شه که این واگن به صورت عمودی از لبه یه صخره آویزون شده.
شما کنترل Drake رو در حالی که از پایین واگن آویزون شده به دست می‌گیرید و باید از نمای بیرونی واگن بالا برید تا به مکان امنی برسید.
هیجان این صحنه، هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شه. واگن کم‌کم از لبه یخی صخره می‌لغزه و اشیاء مختلفی به سمت Drake زخمی پرتاب می‌شن. این سکانس در مجموع فقط حدود چهار دقیقه طول می‌کشه ولی قطعاً برای این که حتی سرسخت‌ترین گیمرا رو به لبه صندلی بازی بکشونه کافیه و خیلی خوب شما رو با هیجان باقی بازی رو آماده می‌کنه.
بازی Among Thieves نسبت به بازی اول، نشون‌دهنده یه جهش بزرگ توی کیفیت بود و این سری بازی رو به مسیری هدایت کرد که همچنان هم ادامه‌دار شد. به خاطر همینم این مقدمه نقش مهمی توی کل سری بازی‌ها داره چون لحظه‌ای تعیین‌کننده توی تاریخ این سری بازی محبوبه.

۵. God of War

بازسازی سری God of War توی سال ۲۰۱۸، طرفدارا رو با یه نسخه‌ جدید و پخته‌تر از Kratos با یه ریش بلند و پسرش Atreus آشنا کرد. این بازی رو همه گیمرا و منتقدین دوست داشتن و یکی از بهترین تجربه‌های سینمایی دنیای بازی‌ها رو ارائه داد. پس تعجبی نداره که سکانس اول این بازی هم فوق‌العاده بود.
بازی با آماده‌ کردن آتش‌ برای مراسم تدفین همسر Kratos شروع می‌شه. بعد از اون Kratos و Atreus برای شکار به جنگل می‌رن تا مهارت‌های این پسر نوجوون رو آزمایش کنن. لحظات اولیه بازی به‌خوبی احساسات متناقض بین پدر و پسر رو نشون می‌ده. با این حال، به‌ طور مختصر جنبه‌های لطیف‌تر شخصیت Kratos رو هم که قبلاً کمتر دیده شده، به نمایش می‌ذاره.
رابطه بین Kratos و Atreus محور اصلی این ماجراجویی و سکانس آغازین به صورت عالی پایه‌ریزی این رابطه رو شکل می‌ده.
مثل همیشه توی سبک این سری، سکانس آغازین با یه مبارزه وحشیانه به پایان می‌رسه. این بار Kratos با یه غریبه در خونه‌ش رو می‌زنه، درگیر می‌شه. این نبرد چند دقیقه طول می‌کشه و شاهد یه درگیری شدید بین این دو مرد هستیم تا جایی که Kratos پسر Zeus، حریفش رو زمین می‌زنه؛ هرچند که این کار دشمنش رو تموم نمی‌کنه.
این نبرد هم ضدقهرمان اصلی بازی رو معرفی می‌کنه و هم نشون می‌ده که بازنشستگی Kratos بین خدایان نورس (نروژ) احتمالاً خیلی آروم و بدون دردسر نیست.

۴. Mass Effect 2

خیلی از بازی‌ها با مرگ شخصیت اصلی شروع نمی‌شن، ولی دقیقاً همین اتفاق توی Mass Effect 2 می‌افته. دومین نسخه از سری محبوب علمی‌ تخیلی Bioware با نابودی کشتی فضایی Systems Alliance یعنی Normandy و مرگ بیشتر خدمه این سفینه از جمله فرمانده Shepard شروع می‌شه.
بعد از گفت‌وگوی بین شخصیت مرموز Illusive Man و Miranda که درباره اهمیت فرمانده برای بقای بشریت صحبت می‌کنن، کشتی Normandy توسط یه سفینه ناشناس مورد حمله قرار می‌گیره.
گیمر کنترل Shepard رو توی دست می‌گیره و سعی می‌کنه خدمه رو نجات بده ولی در نهایت از داخل کشتی به بیرون پرتاب می‌شه و در حالی که اکسیژن تموم می‌شه، شاهد شناور شدنش توی فضا هستیم. شروع این بازی با نمایش عنوان Mass Effect 2 و پخش موسیقی پیانو، گیمر رو توی شوک رها می‌کنه.
هر چند Shepard به دست Illusive Man به زندگی برمی‌گرده که کمی از تاثیر اولیه رو کاهش می‌ده، ولی از نظر شروع سینمایی، این یکی از بهترین‌هاست. شوک شدید این مقدمه به‌خوبی خطرات پیش‌رو برای بشریت رو نشون می‌ده و شما رو برای مبارزه‌ای که در انتظارشه آماده می‌کنه.

۳. Medal of Honor: Frontline

اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ پر بود از بازی‌های شوتر با موضوع جنگ جهانی دوم. یکی از مهم‌ترین سری بازی‌های این سبک توی اون زمان، سری Medal of Honor از EA بود که با ارائه یه تجربه‌ نسبتاً واقعی (برای زمان خودش) از نبردهای ساحل نرماندی، طرفدارای این سبک رو مجذوب خودش کرد.
کمتر از چهار سال بعد از فیلم «نجات سرباز رایان» ساخته Steven Spielberg، که به‌ طرز حیرت‌آوری خشونت همین نبردها رو برای سینما به تصویر کشید، بازی Frontline هم با بازسازی حمله شجاعانه به سواحل شمال فرانسه توی سال ۱۹۴۴ شروع می‌شه.
اول این بازی گلوله‌ها از بغل گوش شما رد می‌شن، همه چی در حال منفجر شدنه و بمب‌ها چپ و راست همه جا رو زیر و رو می‌کنن. وظیفه شما اینه که همراه با سربازان متحدین، در حالی که از همه طرف زیر آتش مسلسل‌های مستقر روی تپه هستید، از ساحل بزرگ و خطرناک عبور کنید.
هرچند این سکانس این روزا کمی قدیمی به نظر میاد، اما توی زمان خودش یه نمونه برجسته بود از این‌که چطور یه بازی ویدیویی می‌تونه به قلمرویی بره که قبلاً فقط فیلم‌ها جرات ورود بهش رو داشتن.
حالا که EA مالک سری محبوب Battlefield هست، بعیده که دوباره سراغ احیای سری Medal of Honor بره، هرچند این سری توی زمان خودش موفقیت‌های زیادی کسب کرده بود.

۲. Bioshock

یه سقوط وحشتناک هواپیما، شما را توی اقیانوس رها می‌کنه و فقط یه فانوس دریاییه که توی دوردست دیده می‌شه.
بعد از پناه گرفتن توی فانوس دریایی و ورود به زیردریایی خاصی به اسم بَثی‌اسفیر، شما به اعماق اقیانوس فرو می‌رید و صدای ضبط‌شده‌ای توی این وسیله نقلیه آبی پخش می‌شه. این صدا با تبلیغات سرمایه‌داری، فضای بسته زیرآب‌پیما رو پر می‌کنه تا این‌که یه منظره وسیع از سازه‌های زیرآبی و نورهای نئونی ظاهر می‌شن.
معرفی شهر Rapture یکی از بهترین معرفی‌های یه مکان توی تاریخ بازی‌هاست، اگه نگیم بهترینه. به‌محض این‌که شما قدم به فضای ترسناک و عجیب این شهر زیرآبی می‌ذارید، خیلی زود با ساکنان نه‌چندان مهمان‌نواز این مکان آشنا می‌شید.
یه برخورد ترسناک با چیزی که بعداً مشخص می‌شه بهش می‌گن Spider Splicer، به شما نشون می‌ده که این مکان قرار نیست اون بهشتی باشه که انتظارش رو داشتید.
این معرفی به‌خوبی لحن ماجراجویی فراموش‌نشدنی‌ ادامه بازی رو تعیین می‌کنه و همچنان یکی از بهترین سکانس‌های آغازین توی دنیای بازی‌ها به حساب میاد.

۱. The Last of Us

دومین حضور Naughty Dog توی این لیست بهترین حضورش هم هست و شاید بشه گفت بهترین سکانس آغازین توی تاریخ بازی‌هاست. بازی خیلی سریع به شما دلایلی می‌ده که تمام توجه‌تون رو به جوئل و دخترش سارا جلب کنید. شما کنترل سارا رو توی دست می‌گیرید که توی خونه دنبال باباش می‌گرده.
خیلی زود همه‌چیز به اوج می‌رسه و جوئل و سارا توی خیابون‌ها دنبال پناهگاهی برای فرار از زامبی‌ها می‌گردن. این سفر کوتاه به‌ سرعت دنیای بازی و شخصیت‌ها رو معرفی می‌کنن، و فوری هم یکی از غم‌انگیزترین شوک‌ها را به شما وارد کنه؛ وقتی که یه سرباز مسلح سارا رو با تیر می‌زنه.
مرگ دلخراش دختر جوئل آغازگر روند تبدیل شدن اون از یه پدر دلسوز به یه محافظ بدبین و بی‌اعتماده که شما در ادامه بازی شاهدش هستید.
این شروع هیچ‌وقت نمی‌تونه از نظر احساسی بی‌اثر باشه و به‌خوبی شما رو برای یه تجربه تاریک و غم‌انگیز که در پیشه، آماده می‌کنه. بازی The Last of Us همچنان یه مثال برجسته از اینه که بازی‌ها می‌تونن از نظر محتوای روایی با رسانه‌های دیگه رقابت کنن و بخش بزرگی از این موفقیت به خاطر سکانس آغازین بازیه.

 

محمد قربانی

پست های مرتبط

هدست HTC VIVE Focus Vision واقعیت را زیر سوال می‌برد

تعداد بازدید ۱۹ شاید واقعیت مجازی دیگه چیز جدیدی نباشه ولی همین…

۱۴۰۳/۰۹/۱۲

بزرگ‌ترین بازی‌های دسامبر ۲۰۲۴

تعداد بازدید ۱۳۳ به آخرین ماه از یه سال فوق‌العاده توی دنیای…

۱۴۰۳/۰۹/۱۱

راهنمای انتخاب بهترین کنترلرهای کامپیوتر ۲۰۲۴

تعداد بازدید ۶۷ طبق یه نظرسنجی که استیم درباره سخت‌افزارهای گیمینگ انجام…

۱۴۰۳/۰۹/۰۷

دیدگاه کاربران (۱ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید