گوست آو یوتی (Ghost of Yotei) داستانش رو با شخصیت اصلی جدیدی به اسم آتسو (Atsu) جلو میبره. ما در این بازی وارد یه قصه پر هیجان از انتقام میشیم، وسط تضادهای زیبایی و خشونت ژاپن فئودالی.
تریلر بازی گوست آو یوتی
گوست آو یوتی در برابر گوست آو سوشیما
سال ۲۰۲۰ بازی گوست آو سوشیما (Ghost of Tsushima) منتشر شد. قهرمان اون بازی، جین ساکای (Jin Sakai)، یه سامورایی از طبقه حاکم ژاپن در دوران کاماکورا بود. وقتی خوتون خان (Khotun Khan) و ارتش مغول به جزیره زادگاه جین حمله کردن، اون نتونست مثل یه جنگجوی شریف جلوی دشمن وایسه. برای همین مجبور شد غرورش رو کنار بذاره و به «شبح» تبدیل بشه. جین برای غلبه به دشمن به روشهای غیرمستقیم و ناجوانمردانه رو آورد، اما این تصمیم بهایی سنگین داشت: از دست دادن رابطههاش، اصول اخلاقیش و همه ارزشهایی که بهش پایبند بود.
آتسو و مسیر متفاوتش
در بازی گوست آو یوتی، آتسو نیازی به این نوع انتخابها نداره. اون یه سامورایی نیست؛ یه مزدور سرگردانه که از یه خانواده بیاعتبار میاد، خانوادهای که توسط یه دار و دسته خشن به اسم یوتی سیکس (Yotei Six) قتلعام شدن. آتسو همه چیزش رو از دست داده و چون هم زن بوده و هم از طبقه پایین، در جامعه ژاپن اوایل قرن ۱۷ جایگاهی ثابت نداشته.
آتسو تنها و پر از خشم انتقام، راه خودش رو میسازه. اون هویت یه اونریو (Onryo) ـ روح انتقامجو از افسانههای ژاپنی ـ رو میپذیره؛ یه نماد ترسناک که دشمنهاش رو وحشتزده میکنه. درست مثل جین، اونم به یه اسطوره تبدیل میشه، اما تفاوتهای بین جین و آتسو خیلی بیشتر از شباهتهاشونه.
تغییرات نسبت به نسخه قبلی
پایه و اساس بازی شبیه نسخه قبلیه، اما جابهجایی از سامورایی به یه مزدور سرگردون کلی تغییر جالب و ایده تازه به بازی داده. گشتوگذار در طبیعت زیبای ژاپن فئودالی که استودیو ساکر پانچ (Sucker Punch) به تصویر کشیده خودش لذتبخشه. اما این بار فعالیتهایی که کشف میکنیم معنای بیشتری دارن و مستقیم به آتسو، خانه و خانوادهش وصل میشن. سیستم مبارزه هم خشنتر و پرجزئیاتتر شده و با ابزارها و سلاحهای متنوع، نبردهایی پرتنش و سینمایی رو تجربه میکنیم.
الهام از سینمای سامورایی
همونطور که گوست آو سوشیما از سینمای سامورایی الهام گرفته بود، گوست آو یوتی هم همین راه رو ادامه میده. ردپای فیلمسازهای بزرگی مثل آکیرا کوروساوا (Akira Kurosawa)، ماساکی کوبایاشی (Masaki Kobayashi) و کنجی میسومی (Kenji Misumi) در روایت، مبارزات و سینماتوگرافی بازی دیده میشه. اما بیشترین شباهت تماتیک رو میشه با فیلم Lady Snowblood ساخته توشیا فوجیتا (Toshiya Fujita) پیدا کرد. بعد از قتلعام خانواده آتسو و رها شدنش در آستانه مرگ، اون ۱۶ سال در ژاپن موند و مهارتهاش رو در ارتشهای دهقانی بالا برد، اونم وقتی کشور درگیر جنگ داخلی بود. بعد از نبرد معروف سکیگاهارا (Battle of Sekigahara)، آتسو به جزیره شمالی اِزو (Ezo – هوکایدو امروزی) برمیگرده که هر طور شده انتقامش رو از یوتی سیکس بگیره.
شروع قصه و دشمن اصلی
تو شروع بازی گوست آو یوتی، آتسو براش مهم نیست زنده بمونه یا بمیره، فقط میخواد یوتی سیکس (Yotei Six) رو نابود کنه. اما در این ۱۶ سالی که اون به یه جنگجوی ترسناک تبدیل شده، دشمنهاشم قویتر شدن. حالا یوتی سیکس یه ارتش کامل دارن و رهبرشون، سایتو (Saito)، خودش رو شوگون شمال معرفی میکنه.
مسیر سخت آتسو
آتسو عادت داره تنها باشه و بلد هم هست از خودش دفاع کنه. ولی کمکم روشن میشه که اون زیر دست حساب میشه و برای شکست دادن یوتی سیکس باید یاد بگیره به بقیه تکیه کنه. دنیای بیرون شاید اون رو به شکل یه روح ترسناک ببینه، اما واقعیت اینه که شخصیتش داره به مرور با هزینه سنگین انتقام و آدمهایی که میبینه شکل میگیره.
مسیر شخصیتی آتسو پرکشش و جذابه و در کنار داستان گوست آو سوشیما، تضاد جالبی رو نشون میده. درسته که همچنان یه قصه کلاسیک انتقامه، اما روایتش خوبه، با شخصیتهای بهیادموندنی، صداگذاری عالی (با دوبلورهای ژاپنی اختیاری)، و پر از لحظههای خیرهکننده و پیچشهای غیرمنتظره.
نقش خانواده در داستان
یکی از قویترین بخشهای روایت، رابطه آتسو با خانواده خودشه. تقریبا همه کارهایی که میکنه به یه شکل به اونا ربط داره. با بازدید از خونه و مکانهای خاص در اِزو (Ezo)، میتونیم خاطرات کودکیش رو دوباره تجربه کنیم: مثل شمشیر زنی با برادرش یا کمک به پدر آهنگرش در کارگاه خانوادگی. این لحظهها باعث میشن بیشتر باهاش همذاتپنداری کنیم، حتی وقتی بعدها وارد دنیای خشن انتقام میشه. وزن از دست دادن خانواده همیشه باهاشه و این حس در کل بازی ادامه پیدا میکنه.
فعالیتهای تازه و متفاوت
بعضی فعالیتهای آشنا مثل بامبو استرایک، لونه روباه، چشمه آبگرم و زیارتگاه شینتو برگشتن، ولی تعدادشون کمتر شده. در عوض، فعالیتهای جدیدی هستن که بیشتر به شخصیت آتسو و رابطهش با خانواده ربط دارن. اینجا دوباره تفاوتش با جین ساکای معلوم میشه. جین یه سامورایی اهل مطالعه بود و با هایکو نوشتن خودش رو نشون میداد. ولی علاقههای آتسو از کودکی میاد. پدرش هنر سومیـه (Sumi-e) یا همون نقاشی با جوهر مشکی رو بهش یاد داده و این علاقه در بازی هم بازتاب داره، جایی که با استفاده از تاچپد دسته دوالسنس باید مناظر و حیوانات مختلف رو نقاشی کنید.
آتسو همینطور یه ساز شامیسن (Shamisen) همراهشه، سازی سهسیمه که با یه مضراب بزرگ به اسم باچی (Bachi) نواخته میشه. این ساز از مادربزرگش به مادرش و بعد به خودش رسیده، همراه با این باور که موسیقی میتونه به گوش رفتگان هم برسه. نواختن و یاد گرفتن آهنگهای تازه با شامیسن فقط یه ارتباط شخصی با مادر و خانواده نیست؛ اون رو به سرزمین و مردمش هم وصل میکنه.
پسزمینه تاریخی و فضای بازی
گوست آو یوتی ۳۰۰ سال بعد از وقایع گوست آو سوشیما جریان داره، درست اوایل دوره ادو در ژاپن. بعد از نبرد معروف سکیگاهارا، توکوگاوا ایهیاسو (Tokugawa Ieyasu) کسایی رو که باهاش مخالفت میکردن اعدام کرد و بقیه رو وارد شوگانسالاری خودش کرد. این تغییر باعث شد حدود ۱۵۰ هزار سامورایی بیقلمرو و به رونین تبدیل بشن. خیلیهاشون هم به اِزو رفتن که آزاد از حکومت سرکوبگر زندگی کنن. با وجود دردسرهای یوتی سیکس، فضای اِزو بیشتر شبیه وسترن وحشیه. هرچی شهرت آتسو بیشتر میشه، رونینهای بیشتری برای گرفتن جایزه دنبالش میان. ولی خودش هم میتونه با قبول قراردادهای مختلف، دنبال ترسناکترین جنگجوهای جزیره بره.
مأموریتهای جایزه و دوئلها
خیلی از این اهداف، خاص و بهیادموندنیان. مثلا یکی درباره یه موسیقیدان قاتله که داستانش احساسی میشه، یا یکی دیگه درباره قاتلیه که قربانیهاشو غرق میکنه، شبیه یه کاپا (Kappa). بعضی وقتها باید سرنخها رو دنبال و محلشون رو پیدا کنید، بعضی وقتها هم خودشون پیداتون میکنن؛ مثل یه قاتل زنجیرهای که مسافرهای خسته رو شبونه شکار میکنه. بیشتر این مأموریتها با یه دوئل یکبهیک هیجانانگیز تموم میشن، اما بعضیهاشون هم پایانهای غیرمنتظره دارن. البته چندتا از اونها هم کلیشهای هستن، مثلا شکست دادن یه دشمن معمولی در یه اردوگاه. برای یه بازی که معمولا از این تکرارها دوری میکنه، این لغزشها بیشتر به چشم میان.
مکانیکهای آشنا و ابزارهای تازه
قرارداد جایزه گرفتن فقط یکی از راههای تعامل با دنیای گوست آو یوتی به حساب میاد. مکانیک گایدینگ ویند (Guiding Wind) از نسخه قبلی برگشته و با وزش باد، برگهای پرنده و خم شدن علفها شما رو به سمت هدفتون میبره. بعد از ۵ سال، هنوز بهترین روش ناوبری در دنیای بازه، چون باعث میشه واقعا در محیط غرق بشید، نه اینکه فقط به نقشه کوچیک نگاه کنید. اینطوری راحتتر مکانهای جذاب مثل دود یه آتش یا ساختمونی مرموز رو پیدا میکنید. آتسو همینطور یه دوربین جاسوسی شبیه به لجند آو زلدا بِرِث آو دِ وایلد (Breath of the Wild) داره که وقتی باهاش مکانها رو میبینه، به طور خودکار روی نقشه بازی ثبت میشن. این ابزار باعث میشه به محیط دقت کنید و نشونههای مهم رو به خاطر بسپارید.
دنیای زنده و پر جزئیات اِزو
مردم اِزو همیشه آمادهان اطلاعاتی بهتون بدن. وقتی وارد یه روستای جدید میشید، شاید یه بازرگان از وجود یه اونسن (چشمه آبگرم) نزدیک حرف بزنه. اگه کمپ بزنید و غذا بخورید یا مهمات بسازید، یه رهگذر ممکنه بهتون درباره لونه روباه بگه. حتی بازجویی از دشمنها میتونه مکان یه اردوگاه رو برملا کنه.
اکتشافات اینجا بهطور ملایم هدایت میشن، اما خیلی طبیعی به نظر میان. به جای اینکه یه نقشه پر از علامت جلوتون باشه، خودتون دنیا رو کشف میکنید، هرچند بعضی وقتها بازی یه تلنگر کوچیک بهتون میزنه. به جای نگاه کردن به رابط کاربری دارین به دنیای واقعی نگاه میکنید، و این حس کشف کردن رو در کل بازی حفظ میکنه و حسابی لذتبخشه.
غرق شدن در ماجراجویی
خیلی راحت ممکنه از هدفتون منحرف بشید، حتی وقتی قصد دارید مستقیم برید سراغ مأموریت اصلی. گشتوگذار و درگیر شدن با چیزهایی که سر راهتون پیدا میکنید، همونقدر لذتبخشه که پیش بردن داستان اصلی. چون اِزو واقعا زنده به نظر میرسه؛ از روستایی پر از ماهیگیرها و آدمهایی که دور آتیش حرف میزنن و موسیقی میزنن گرفته تا مناظر متنوع و حیاتوحش جزیره هوکایدو. زیبایی طبیعی هوکایدو معروفه و استودیو ساکر پانچ در گوست آو یوتی اون رو عالی به تصویر کشیده. دنیای بازی شکوه خاصی داره، گاهی حتی تخیلی بهنظر میاد، پر از رنگهای درخشان و ذرات شناور که هر قاب رو سرشار از زندگی میکنن.
طبیعت باشکوه و تضادها
دشتهای وسیع تا جایی که چشم کار میکنه کشیده شدن. دریاچهها و نهرها زیر نور ماه میدرخشن و امواج دریا با صخرههای تیز ساحل برخورد میکنن. درختان سرخ و قهوهای روی تپههای سبز میدرخشن، شکوفههای گیلاس جنوب جزیره رو صورتی کردن، در حالیکه شمال زیر برف و یخ مدفون شده. دوئلها اغلب جلوی مناظری مثل کوههای دیدنی، آبشارهای خروشان و درختان کهن برگزار میشن، شاخههایی که مثل رودهای پیچخورده به اطراف گسترده شدن. پروانهها، سنجاقکها و گلبرگها همزمان با برخورد شمشیرها در باد میچرخن و هر قدم آتسو برگهای خشک یا قطرههای آب رو به هوا بلند میکنه. وقتی خون روی برف سفید میپاشه، فیلم Lady Snowblood دوباره یادآوری میشه. اِزو سرزمین تضادهای خیرهکنندهاس.
کیفیت فنی و اجرای بازی
گوست آو یوتی از نظر فنی هم مثل خیلی از بازیهای ساخته مستقیم سونی عالیه. نقشه اِزو بخشبندی شده و از یه منطقه شروع میکنید و کمکم مکانهای جدید باز میشن. وقتی سوار اسب میشید، نوارهای سیاه بالا و پایین تصویر ظاهر میشن و قاب رو کوچیکتر میکنن که کارگردانی هنری فوقالعاده بازی بیشتر به چشم بیاد. در حالت پرفورمنس روی پلیاستیشن ۵ هیچ افت فریم قابلتوجهی دیده نمیشه. به جز کاتسینها که روی ۳۰ فریم قفل هستن، بقیه بازی با نرخ پایدار ۶۰ فریم اجرا میشه.
دشمنان اصلی یوتی سیکس
شکار اعضای یوتی سیکس باعث میشه تقریبا همه گوشهوکنار جزیره رو بگردید و بیشتر درباره هرکدوم از اونها اطلاعات کسب کنید. مثلا اونی (Oni) در یه قلعه روی تپه زندگی میکنه و کل دشت ایشیکاری رو زیر نظر داره. اون یه غول واقعی با یه ارتش پشتیبانه و روستاهای سوخته و زنهای بیوهای که جا میذاره، بیرحمی و قساوتش رو نشون میدن.
از طرف دیگه، کیتسونه (Kitsune) در سایهها کار میکنه. به عنوان رهبر یه قبیله شینوبی، روشهاش مخفیانهاس و شما رو مجبور میکنه معماهایی رو حل کنید که مخفیگاههاش رو پیدا کنید. سربازهای اون از زیر برف ظاهر میشن و وحشتی که با این روش به مردم وارد میکنن، خیلی متفاوت با رویکرد آتش و خون اونی به نظر میاد. اینجا آسیابانها و آهنگرها بیصدا شبانه ناپدید میشن.
مأموریتها و تنوع تجربه
طراحی مأموریتهای گوست آو یوتی تنوع زیادی داره. یه بار باید در نقش یه جایزهبگیر ناشناس وارد قلعه بشید، بار دیگه ماموریت شما دنبال کردن هدفی وسط کوهستانه در حالی که زیر باران گلوله هستید؛ و اینا فقط بخشی از مأموریتهای اصلیه.
مأموریتهای فرعی هم پر از ماجراجوییهای غیرمنتظرهان: از شایعههایی درباره یوکای (Yokai) ترسناک گرفته تا روبهرو شدن با خرسی تقریباً شکستناپذیر یا پلتفرمینگ جذاب در کنار مردم بومی آینو (Ainu) در اِزو.
نتیجه نهایی معمولا به همون دو مسیر میرسه: مخفیکاری یا مبارزه مستقیم. اما این بار تنوع و رنگ بیشتری دارن و طراحی خشک و محدود نسخه قبلی رو کنار گذاشتن.
سیستم مبارزه تازه
سیستم مبارزه هم مثل بقیه بخشها پیشرفت کرده و کاملا با شخصیت خاص آتسو شکل گرفته. اون به هر قیمتی میجنگه؛ چه پرتاب کردن شمشیر دشمن به سینه یه نفر دیگه باشه، چه خاک پاشیدن در چشم حریف یا آتیش زدن سلاح برای شکستن دفاعش. آتسو به جای چهار حالت کاتانای جین، پنج سلاح متفاوت داره. اول با یه کاتانا شروع میکنید و بعد با دیدن استادهای مختلف، به ترتیب اوداچی (Odachi)، کوساریگاما (Kusarigama)، دو کاتانا و نیزه یاری (Yari) رو باز میکنید.
انتخاب سلاح درست
بین این سلاحها یه جور حالت سنگ، کاغذ، قیچی وجود داره. مثلا کوساریگاما با حملات سنگینش راحت سپر رو نابود میکنه، یا دو کاتانا به خاطر سرعتشون برای مقابله با یاری فوقالعادهان.
همونطور که یکی از استادها میگه، هر سلاحی میتونه بکشه اما همیشه بهترین انتخاب نیست. یه کاتانا ساده هم میتونه یه کاربر یاری رو شکست بده ولی آسیب کمتری میزنه و شکستن دفاعش سختتره. برای همین باید مدام سلاحها رو عوض کنید که هم کارآمد باشید، هم با دقت و استایل دشمنها رو زمین بزنید.
در کنار اینها، سلاحهای دوربرد جدیدی مثل تفنگ تانگاشیما (Tanegashima) با سرعت بارگذاری پایین و تپانچه چخماقی اضافه شدن که برای قطع کردن حمله دشمن خیلی بهکار میان.
هیجان مبارزات
هر سلاحی میتونه با چند ضربه دشمن رو از پا در بیاره، ولی آتسو هم همینقدر آسیبپذیره. چه در یه دوئل یکبهیک باشه و چه وسط مبارزه با چند نفر، برای زنده موندن باید مسلط به بلاک، دفع حمله (parry) و جاخالی دادن باشید.
این رفتوبرگشت بین حمله و دفاع باعث ایجاد ریتم فوقالعادهای در مبارزهها میشه. شکنندگی آتسو تنش زیادی ایجاد میکنه، اما در عین حال کشنده و خطرناک به نظر میاد. انیمیشنهای روان و طراحی صدای عالی ـ از صدای برخورد فلزها تا شکافتن گوشت ـ این حس رو دو برابر میکنن.
ایرادهای کوچیک در مبارزات
البته مبارزه بینقص نیست. مثل نسخه قبلی، بعضی وقتها دشمنها از دید خارج میشن و شما مجبورید دستهاتون رو از روی دکمهها بردارید که با استیک راست دوربین رو تنظیم کنید. این موضوع وقتی دردسر میشه که باید سریع به حملههای غیرقابلدفاع یا پرتابهها واکنش نشون بدید. ولی این مشکل خیلی کم پیش میاد و تأثیر بزرگی روی تجربه کلی نمیذاره.
مخفیکاری و سبک متفاوت بازی
البته بعضی وقتها در گوست آو یوتی اصلا لازم نیست وارد مبارزه بشید. مخفیکاری در گوست آو یوتی سریع و بیقاعدهست؛ بیشتر از اینکه روی دیده نشدن تمرکز کنه، روی از بین بردن سریع و خشن همه دشمنها متمرکزه. زنجیره کردن ترورها هیچوقت تکراری نمیشه و استفاده از کوساریگاما برای کشیدن دشمنها به بیرون از زاویه دید، حس خیلی لذتبخشی داره. مسیر مخفیانه شاید خیلی پیچیده نباشه، اما این چیزی از جذابیت پاکسازی یه اردوگاه دشمن به سبک یه قاتل خاموش کم نمیکنه.
جمعبندی
گوست آو یوتی روی پایههای نسخه قبلی ساخته شده و اونها رو بهتر کرده: داستان پرکشش، اکتشاف پاداشدهنده و مبارزههای فوقالعاده، که همشون ویژگیهای شخصیت جدید بازی رو پررنگتر میکنن. درسته که حس آشنایی در بازی وجود داره، اما همه تغییرات در خدمت آتسو و تفاوتهای عمیق اون هستن که تجربهای متمایز بسازه؛ حتی وقتی کارهایی انجام میدید که براتون آشناست. در نهایت، «شبح» فقط یه نقابه، مهم کسیه که پشتش قرار گرفته.
نقاط قوت
- داستان انتقام بازی جذابه، با شخصیتهای بهیادموندنی و بازیهای خیلی خوب.
- دنیای باز زیبایی داره که آدمو وادار به گشتوگذار میکنه و پاداش زیادی هم میده.
- مأموریتها متنوعن و باعث میشن بازی تکراری نشه.
- مبارزهات حس خوبی میدن، مخصوصاً اینکه آتسو میتونه با پنج جور سلاح مختلف بجنگه.
نقاط ضعف
- بعضی از هدفهای جایزهبگیری خیلی کلیشهای و بیروحن.
- حرکت دوربین گاهی وسط مبارزه آزاردهندهست.