توسعهدهندۀ بازی Blasphemous 2، شرکت The Game Kitchen، استعداد عجیبی در خلق تصاویر هنری پیکسلی سوررآل داره: چه زمانی که زن غولپیکری رو به تصویر میکشه که با میل و ارادۀ خودش اجازه میده «بچههای مهتاب» (Children of Moonlight) دستکش از دستش دربیارن؛ چه وقتی که مرد ریشویی رو که از زخمهای روی کف دست، صورت و پشتش عسل طلایی بیرون میزنه تصویر میکنن، یا وقتی دستفروشی رو به ما نشون میدن که در واقع چیزی نیست جز دستی که از یه کپۀ عظیم خرت و پرت بیرون زده. شرکت سازندۀ این بازی که در شهر سویل اسپانیا قرار داره، در Blasphemous 2 بیش از پیش غرق در فرهنگ، شمایلنگاری و ویژگیهای قومی مردم آندلس و اسپانیا شده تا جهانی شبهکاتولیکی و گوتیک خلق کنه که همزمان و به یک اندازه هراسناک و شگفتانگیزه. این بازی که در طراحی جهانش از نقاشیهای فرانسیس گویا و معماری شهرهایی مثل سویل و کادیز الهام گرفته، پا جای پای نسخههای قبلی خودش میذازه و زیباشناسی منحصربهفرد و آزارندهش رو با سبک بازیای ترکیب میکنه که تلفیقی از محصولات کمپانی Metroidvania و بازیهای سولزه. اگرچه نسخۀ اول این بازی ایرادات و نقائصی داشت، نسخۀ تازه پیشرفتهای قابل ملاحظهای کرده و یک ماجراجویی بیپایان رو پیش روی ما گذاشته.
با وجود اینکه نسخۀ اصلی بازی هم خیلی قدرتمند بود، بهدلیل کمبود تنوع و مبارزات تکبعدی محدود به یه اسلحه و برخی مشکلاتی که در زمینۀ پیشروی در بازی وجود داشت، نیمۀ دومش کمی یکنواخت و خستهکننده میشد. اما خوشبختانه نسخۀ تازۀ بازی هردوی این مشکلات رو با معرفی یه سیستم مبارزۀ قدرتمند و تنوع حرکتی که دیگه مثل قبل وابسته به تعداد بالای تلهها نیست رفع کرده. البته تو نسخۀ جدید هم همچنان تلههایی سر راه هست که اگه بهموقع از روشون نپری مجازات میشی، ولی برخلاف قبل گرفتارشدن در این تلهها به قیمت جونت تموم نمیشه. این تغییر مهمی به حساب میاد، چون گسترۀ وسیعتر تواناییها هرچند موجب سختترشدن پیشروی در بازی شده، دیگه موقع حرکت در این جهان پر از هزارتوها به دلیل اشتباهات پیشپاافتادهتون دلسرد نمیشید.
خط داستانی نسخۀ تازه هم درست به اندازۀ قبلی مبهم و تیره و تاره. بخش زیادی از پیشینۀ گیرای بازی رو میشه از لابلای گفتوگو با شخصیتهای غیربازیکن دوستداشتنی بازی یا با توجه به توضیحات مفصل آیتمها فهمید، ولی اگه شما هم مثل من بیحوصله باشید برای فهمیدن کامل پیشینۀ داستانی بازی باید یه کلیپ مفصل نگاه کنید. با وجود این همه، طرح کلی داستان سادهس. قصۀ این نسخه که درست از جایی شروع میشه که قبلی تموم شده بود، شاهد بازگشت الهۀ قدرتمندی به اسم «معجزه»س که بهش پیام داده شده که صاحب فرزندی اعجازگون خواهد شد. همین باعث میشه شخصیتی به اسم «نادم» از آرامگاه ابدیش بیرون بیاد تا این نوزاد نامقدس و هر هیولای دیگهای که سر راهش سبز میشن رو لت و پار کنه. طی این مسیر دهها شخصیت بازی، هرکدوم نور ضعیفی بر جهان ناشناخته و رازهای سربهمهری که پیش پای نادم قرار میگیرن میندازن، فقط در صورتی که شما میل داشته باشید سررشتۀ این راهنماییها رو پی بگیرید. مثل افسانههای عجیب و غریب و سردرنیاوردنی بازیهای شرکت From Software، قصۀ این بازی رو هم میشه فقط تا جایی که برای هرکس جالبه دنبال کرد. سبک قصهگویی بازی مورد علاقۀ همه نیست، ولی حتی اگه نتونید یا نخواید همۀ زیر و بمهای داستان رو دنبال کنید، قصههایی که کامل باهاشون درگیر میشید احتمالاً خیلی براتون جذاب خواهند بود.
نخستین ماموریت شما تو بازی Blasphemous 2 بهعنوان نادم، بلافاصله پس از برخاستن از تابوت بزرگش انتخاب سلاحه. اینجا سه تا انتخاب مجزا دارید. اولیش که قدرتمندترینشون هم هست Veredicto نام داره. این خرمنکوب یا شلاق سنگین هم برد زیادی داره، هم قوسی بلند، که باعث میشه برای ضربهزدن به دشمن بدون نزدیک شدن سلاحی بینقص باشه. گرچه سلاح خیلی سریعی نیست، اما قدرت زیادش شانس شما برای از زمینگیر کردن دشمن رو زیاد میکنه و اونها رو در موقعیتی قرار میده که بتونید ضربۀ آخر رو با مهارت هرچه تمامتر بهشون وارد کنید. همین که به اندازۀ کافی «گرمی» (Fervour) تولید کنید (که چیزی معادل «نیروی جادویی» یا Mana در نسخۀ اصلی بازیه)، میتونید Veredicto رو برای مدت کوتاهی زمین بذارید و از این فرصت برای وارد کردن آسیب سوختگی بیشتر یا کِزدادن دشمن استفاده کنید. سلاح بعدی Sarmiento & Centella نام داره. یک جفت شمشیر به برندگی صاعقه که به جای قدرت سرعت دارن. با این سلاح میتونید جلوی حملات رو بگیرید و بهویژه ازش در نبردهای تنبهتن استفاده کنید. اما سلاح Ruego Al Alba از نظر نسبت سرعت و قدرت چیزی بین دو سلاح قبلیه. این شمشیر بین سه سلاح از همه متعادلتره و به شرط اینکه زمانبندی دقیقی داشته باشید برای دفع حملات مناسبه. اینکه کدوم سلاح رو انتخاب کنید مشخص میکنه در ابتدای بازی چه مسیری رو طی خواهید کرد چون هرکدوم همراه با خودش مهارت خاصی برای عبور از موانع داره. این باعث میشه عاملیت شما در بازی تاوانی هم داشته باشه، اما تاوانی نه چندان سنگین، چون زیاد طول نمیکشه که هر سه سلاح رو در اختیار بگیرید.
وقتی حرف ارتقای سبک مبارزۀ یکنواخت Blasphemous به میون میاد، در اختیار گذاشتن سه سلاح مختلف در نسخۀ جدید گام مهمی در جهت درسته. ولی تلاش سازندۀ بازی به همینجا ختم نمیشه. نمودارهای درختی مهارتهای وابسته به هر سلاح باعث میشن پیشرفت شما در استفاده از هرکدوم کاملاً محسوس بشه. هرچقدر بر تکنیکها و ضربات ترکیبی هر سلاح بیشتر تسلط پیدا کنید قفل قسمتهای بیشتری از این نمودارها باز میشه. از اونجایی که هرکدوم از این سلاحها نقاط قوت و ضعفی دارن، احتمال اینکه کل جریان بازی رو فقط با یه سلاح بگذرونید خیلی کمه. انتخاب سلاح مناسب با توجه به شرایطی که توش قرار میگیرد برای غلبه بر انواع و اقسام دشمنهایی که Blasphemous 2 سرتون میریزه بسیار مهمه. حالا میخواد این دشمن ساحری باشه که در حالی که یه ریقوی بدبخت و بیچاره بالا نگهش داشته، از رختخوابش طلسمهای آتشین بیرون میاره، یا جانوری عظیم و مسلح که چکشی آغشته به سم رو بالا میبره تا تو سرتون بکوبه. همۀ این شخصیتهای جن و پری فوقالعاده عالی پویانمایی شدهن و دشمنها وقتی ضربه میخورن اغلب خودشون رو تیکهتیکه میکنن، و این هرگز تازگیش رو از دست نمیده. جریان مبارزه ریتم و آوای رضایتبخشی هم به همراه داره و اغلب از روی صدای دشمن میشه تشخیص داد چطوری میخواد بهت حمله کنه. شکی نیست که اگه دست و پا چلفتی بازی دربیاری (مثلاً اگه روی یه حملۀ مضاعف قمار کنی یا یه ضربۀ مهارنشدنی از سپر دفاعیت رد بشه) مرگ اصلاً ازت دور نیست، اما با شکست دادن هر نوع دشمنی کمکم مجموعه حرکات دشمنهای مشابه اون برات آشنا میشه و این به مرور دقتی به ضرباتت میده که ریتم اغلب مواجهات بعدی رو هیجانانگیزتر میکنه.
درست مثل نسخۀ اصلی بازی، تو بازی Blasphemous 2 هم مبارزه با غولها جزو نقاط عطف بازیه و شما رو پیش روی کلکسیونی از دشمنان متنوع و سختجون قرار میده. برای شکست دادن بعضیهاشون باید صرفاً اول دقت صرف شناسایی و بعد زمان صرف جا خالی دادن در مقابل ضرباتشون کرد، ولی بعضیهاشون چنان با سیل گیجکنندۀ پرتابهها بمبارونت میکنن که فکر میکنی همین الان از دل بازی Bullet Hell بیرون اومدهن. به خاطر سپردن اینکه چه حرکاتی قابل دفاعن و جلوی کدومشون باید جاخالی داد یا به هوا پرید یکی دیگه از ترفندهای قدیمی این مبارزههای پرکشمکشه، ولی این وسط استثنا هم کم پیدا نمیشه. مثلاً تو یکی از مبارزهها باید ایستاده روی دو چلچراغ در حال نوسان بجنگی و مجبوری برای تعقیب کردن غول یا دفع حملاتش مدام از یکی روی اون یکی بپری. تنها نکتۀ منفی این مبارزهها اینه که نمیشه فیلمی رو که هربار قبل هرکدوم پخش میشه رد کرد. درسته که نسبتاً کوتاهن، ولی وقتی یه مبارزه رو برای بار چندم امتحان میکنی، همین فیلم چند ثانیهای حسابی حوصلهت رو سر میبره.
این تاکید بر دقت در چالشهای پرشمار پیش روی گیمر تو بازی Blasphemous 2 هم بازتاب داره. وقتی هنوز تنها کاری که میتونی بکنی پریدن ساده و تنها یک ترفند با اسلحهس پیشروی هم سادهس. ولی سازندههای این بازی به پیروی از قوانین بازیهای Metroidvana با جلوتر رفتن بازی پیشروی رو هم سختتر کردن. تو مسیر بازی بنبستهای زیادی میبینی که باید بعداً وقتی قفل مهارتهای تازه رو باز کردی دوباره سراغشون برگردی تا بتونی ازشون عبور کنی، و همونطور که قبلاً گفتم برای هر سلاح مهارتهای جداگانهای باید کسب کرد. مثلاً با Veredicto میشه به زنگولههای معلق جادویی ضربه زد و صدایی ازش درآورد که در خاصی رو باز میکنه و سکوهای تازهای رو پیش روتون فاش میکنه. ولی همچنین از مهارتهای مشابه دیگهای مثل پرش مضاعف هم میشه برای گذر از یه مرحله استفاده کرد یا گاهی با تغییر سلاح وقتی در حال پرش هستین سکوهای پنهان رو آشکار و موانع رو نابود کرد. این بعضی وقتها خیلی حس و حال بازیهای قدیمی رو به خودش میگیره و ما رو به یاد بهترین بازیهای دوبعدی میندازه که توشون حل کردن یه معما به اندازۀ از پا درآوردن دشمن سخت بود.
هرچی نقاط بیشتری از نقشه تو بازی Blasphemous 2 براتون دسترسپذیرتر میشه، یواش یواش آیتمهای مکملی رو پیدا میکنید که ازشون برای ارتقای سطح مهارتتون میتونید استفاده کنید. «دعاها» که نقششون اجرای حملات جادوییه تو نسخۀ تازه به جایگزینی برای نبردهای سادۀ تن به تن با سلاح بدل شدهن و قدرتشون تو مبارزه نسبت به نسخۀ اصلی بازی به دلیل افزایش آسیب حملاتشون بیشتر شده. همزمان میتونید دو تا از این دعاها رو به خودتون ببندید که قدرتشون از یه آتیشبازی کوچیک تا فوران پرنور انرژی عرفانی متفاوته. تو نسخۀ جدید آیتم «تسبیح» هم دوباره برگشته که بهتون اجازه میده در برابر برخی آسیبها مقاومتتون رو بیشتر کنید.
ولی جالبتر از همۀ اینها، حضور شخصیت مجسمهساز در فضای هاب بازیه. این استادکار متواضع شکلهای پرشمار و مختلفی رو در اختیارتون میذاره که وقتی اونها رو روی پشتتون میذارید بهتون نیروهای عجیبی اعطا میکنن. مثلاً ممکنه شکلی پیدا کنید که نیروی غافلگیرکنندۀ حملاتتون رو افزایش میده، یا زمان استراحت بعد از جاخالی دادن رو کوتاه میکنه، یا اثر آیتمهای درمانی رو افزایش میده. اینکه هر شکل رو چطور روی پشتتون قرار بدید هم مهمه، چون بعضی شکلها با شکلهای دیگه واکنش میدن و تاثیرات جدیدی به جا میذارن. من دو تا رو با هم استفاده کردم تا قدرت جدیدی بسازم که با اعدام کردن دشمن گذر زمان برای چند ثانیه متوقف میشد. چنین قدرتی بهویژه وقتهایی به درد میخوره که یهو کلی دشمن جلوی روت سبز شده.
تو فضای هاب بازی چند تا دستفروش دورهگرد هم هستن که بهت اجازه میدن سلامتیت رو بازیابی کنی، در ازای دادن یه گره ازشون یه تسبیح بگیری یا چیزهای مختلف بخری. ولی همۀ چیزهایی که تو دست و بال اینها پیدا میشن، از در و نردبون گرفته تا دستگاههای تلهپورت، بالاخره یه جایی از بازی به کار میان. ولی چون وقفۀ بین موارد کاربردشون اغلب خیلی طولانیه، قضیه یه کمی خستهکننده میشه.
ولی گذشته از همه چیز، نسخۀ جدید Blasphemous دنبالهای فوقالعاده بر نسخۀ اصلی بازی و برطرفکنندۀ بسیاری از نواقصشه. قطعاً سفر زیارتیای که این بازی میخواد ما رو توش شریک کنه، ارزش همراهی رو داره.
اقا یه چند تا مطلب جدید تر بنویسید
تعدادشو بیشتر کنید